معنی شلاق شلاق(شَلْ لا) زنبیل گدایان و مسکینان و سائلان. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). - شلاق درآوردن، گدایی کردن وسؤال نمودن. (ناظم الاطباء). - ، سخت رویی کردن در سؤال، خریطۀ کوچک. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا