جدول جو
جدول جو

معنی شلواربند - جستجوی لغت در جدول جو

شلواربند
بند شلوار
تصویری از شلواربند
تصویر شلواربند
فرهنگ فارسی عمید
شلواربند
(اِ تِ نِ)
آنچه یا آنکه شلوار را بندد. (یادداشت مؤلف)،
{{اسم مرکّب}} بند شلوار و بندی که شلوار را بدان محکم بندند. (ناظم الاطباء). بند ازار. بند تنبان. بند شلوار. بندزیرجامه. ازاربند. تکه. (یادداشت مؤلف) (دهار) : از وی [از شهر طیب به خوزستان] شلواربند خیزد سخت نیکو هم چون ارمینی. (حدود العالم). و از وی [از ناحیت روم] جامۀ دیبا و سندس و میسانی و طنفسه و جوراب و شلواربند با قیمت بسیار خیزد. (حدود العالم). از [طوس] ... سنگ فسان و شلواربند و جوراب خیزد. (حدود العالم). از واسط گلیم و شلواربند و پشمهای رنگین خیزد. (حدود العالم). از وی [سلماس] شلواربندهای نیکو خیزد. (حدود العالم). از وی [خوزستان] شکر و جامه های گوناگون و پرده ها و سوزن کرده ها و شلواربند و ترنج شمامه و خرما خیزد. (حدود العالم).
چه سود این بند سخت دلپسندت
که بی شلوار بد شلواربندت.
(ویس و رامین).
چندان بکشت که پنجاه خروار شلواربند کشتگان از همدان به جانب ری بردند. (مجمل التواریخ و القصص). از بن رانها تا به قدم همی بندند به شلواربندها و نوارهای نرم. (ذخیرۀ خوارزمشاهی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(دی بَ)
دیوار بست، مکانی که بر اطراف آن دیوارها کشیده باشند. (آنندراج). جائی که از دیوار محصور شده باشد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تَ نِ)
چینی بند زن. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلوا و کلوایی شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شلوار بند
تصویر شلوار بند
بندی که شلوار را بدان محکم بندند بند شلوار
فرهنگ لغت هوشیار
بند شلوار
فرهنگ گویش مازندرانی
بند شلوار، بند تنبان
فرهنگ گویش مازندرانی