جدول جو
جدول جو

معنی شلجمی - جستجوی لغت در جدول جو

شلجمی
(شَ جَ)
منسوب به شلجم. به شکل شلجم. (یادداشت مؤلف) ، اگر دو قوس از دایره بر سطحی محیط شود که هر دو از نصف دایره طولشان بیشتر باشد و انحداب یا کوژی آن دو در دو جانب باشد آن شکل را شلجمی گویند. (فرهنگ فارسی معین). به شکل شلغم. قطع زاید. شکل کروی که دو قطب آن اندک فروشدگی دارد. (یادداشت مؤلف) ، مرواریدی است که پیرامون آن استداری عرضیانی مستوی باشد و فوق او به تقبیب و قاعده به استقامت مایل بود. (جواهرنامه)
لغت نامه دهخدا
شلجمی
پارسی تازی گشته شلغمی از نگاره های هندسی منسوب به شلجم شلغمی، اگر دو قوس از دایره بر سطحی محیط شود که هر دو نصف از دایره طولشان بیشتر باشد، و انحداب یا کوژی آن دو در دو جانب باشد آن شکل را شلجمی گویند
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شلجم
تصویر شلجم
شلغم، ریشۀ قهوه ای یا سفید رنگ گیاهی یکساله به همین نام که مصرف دارویی و خوراکی دارد، بوشاد، سلجم، شلم، لفت
فرهنگ فارسی عمید
(شَ غَ)
منسوب به شلغم. (یادداشت مؤلف) ، به شکل شلغم. شلجمی. (یادداشت مؤلف).
- کلاه شلغمی، نوعی کلاه مدور مشابه شکل شلغم: در هر وصلۀ زمین هنگامه ای بود مثل نخلبندان بارهای دولت و مسخرگان کلاه روباه و طاس بازان عرقچین و کلاه شلغمی و کنگره زنان... (دیوان نظام قاری ص 154). اگر آنجا شلغم بلغمی است اینجا کلاه شلغمی است. (دیوان نظام قاری ص 9)
لغت نامه دهخدا
(شَ جَ)
معرب شلغم. (آنندراج). مأخوذ از شلغم فارسی و بمعنی آن. (ناظم الاطباء). سلجم. لفت. شلغم. (از یادداشت مؤلف). شلجم را عرب لفت خوانند. (نزهه القلوب) : به هر جریب از بقول و خیارزار و جالیز و جزر و شلجم و... دیگر خضریات. (ترجمه تاریخ قم ص 112). رجوع به شلغم، تحفۀ حکیم مؤمن، اختیارات بدیعی و تذکرۀ داود ضریر انطاکی ص 323 شود
لغت نامه دهخدا
(شَ لَ)
شلغمی. منسوب به شلم. منسوب به شلغم. (یادداشت مؤلف) :
شلمی آش میپزد بی بی.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از شلجم
تصویر شلجم
پارسی تازی گشته شلغم شملغ از گیاهان شلغم
فرهنگ لغت هوشیار
خردل وحشی
فرهنگ گویش مازندرانی
از گیاهان هرز در مزرعه ی گندم، نوعی گلزا، از توابع میان دورود شهرستان ساری
فرهنگ گویش مازندرانی