شیخ مصطفی بن محمد سلیم غلائینی بیروتی (1885- 1944 میلادی). او منشی مجلۀ النبراس و مدرس مکتب السلطانی و دانشکدۀ عثمانیه در بیروت است. او راست: 1- اریج الزهر که کتابی اخلاقی و اجتماعی و ادبی است، این کتاب در مطبعه الاهلیه بیروت به سال 1329 هجری قمری =1911 میلادی به چاپ رسیده است. 2- الاسلام روح المدنیه و اللورد کرومر. 3- الثریا المضیئه فی الدروس العروضیه. به سال 1319 هجری قمری در بیروت چاپ شده است. 4- الدروس العربیه شامل چهار حلقه: حلقۀ نخست سلم، دوم تمهیدی، سوم بخش صرف، چهارم بخش نحو. 5- رجال المعلقات العشر، که در آغاز آن خلاصۀ تاریخ عرب پیش از اسلام و خلاصۀ تاریخ زبان عربی از دورۀ جاهلی تا عصر حاضر آمده. این کتاب به سال 1331 در مطبعه الاهلیه بیروت چاپ شده است. 6- سلم دروس العربیه فی مبادی ٔ علمی الصرف و النحو. به سال 1329 هجری قمری در بیروت چاپ شده است. 7- عظه الناشئین، کتابی است راجع به اخلاق و آداب و مسائل اجتماعی. 8- لباب الخیار فی سیره المختار. مختصری است درباره سیرت نبوی. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1419)
شیخ مصطفی بن محمد سلیم غلائینی بیروتی (1885- 1944 میلادی). او منشی مجلۀ النبراس و مدرس مکتب السلطانی و دانشکدۀ عثمانیه در بیروت است. او راست: 1- اریج الزهر که کتابی اخلاقی و اجتماعی و ادبی است، این کتاب در مطبعه الاهلیه بیروت به سال 1329 هجری قمری =1911 میلادی به چاپ رسیده است. 2- الاسلام روح المدنیه و اللورد کرومر. 3- الثریا المضیئه فی الدروس العروضیه. به سال 1319 هجری قمری در بیروت چاپ شده است. 4- الدروس العربیه شامل چهار حلقه: حلقۀ نخست سلم، دوم تمهیدی، سوم بخش صرف، چهارم بخش نحو. 5- رجال المعلقات العشر، که در آغاز آن خلاصۀ تاریخ عرب پیش از اسلام و خلاصۀ تاریخ زبان عربی از دورۀ جاهلی تا عصر حاضر آمده. این کتاب به سال 1331 در مطبعه الاهلیه بیروت چاپ شده است. 6- سلم دروس العربیه فی مبادی ٔ علمی الصرف و النحو. به سال 1329 هجری قمری در بیروت چاپ شده است. 7- عظه الناشئین، کتابی است راجع به اخلاق و آداب و مسائل اجتماعی. 8- لباب الخیار فی سیره المختار. مختصری است درباره سیرت نبوی. (از معجم المطبوعات ج 2 ستون 1419)
منسوب به لاتین، لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیۀ قدیم لاتیوم یا به لاتینی ها، همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود، در دوران جنگ های صلیبی به سکنۀ اروپای غربی، در مقابل یونانی ها، گفته می شد، ادبیات لاتینی محصول جمهوری و امپراطوری روم است، پس از سقوط رم زبان لاتینی زبان ادبی دنیای قرون وسطائی مغرب زمین باقی ماند تا آنکه زبان های رومیایی ناشی از آن و دیگر زبان های ملل اروپا جایگزین آن شد و بعد از رنسانس لاتینی نویسی به بعضی انتشارات مذهبی و علمی محدود ماند
منسوب به لاتین، لاطینی در اصل به معنی مربوط و منسوب به ناحیۀ قدیم لاتیوم یا به لاتینی ها، همچنین در مورد ملل یا کشورهایی مانند فرانسه، ایتالیا، اسپانیا که زبان و فرهنگ آنها از لاتینی ناشی است به کار می رود، در دوران جنگ های صلیبی به سکنۀ اروپای غربی، در مقابل یونانی ها، گفته می شد، ادبیات لاتینی محصول جمهوری و امپراطوری روم است، پس از سقوط رُم زبان لاتینی زبان ادبی دنیای قرون وسطائی مغرب زمین باقی ماند تا آنکه زبان های رومیایی ناشی از آن و دیگر زبان های ملل اروپا جایگزین آن شد و بعد از رنسانس لاتینی نویسی به بعضی انتشارات مذهبی و علمی محدود ماند
نام جد ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن احمد بن محمد بن ایوب بن ازداد واعظ معروف به ابن شاهین که جدّ مادری او احمد بن محمد بن یوسف بن شاهین شیبانی بغدادی است، و ابوحفص مردی مورد ثقه بوده است که از عده ای روایت کرده و عده ای نیز از او نقل کرده اند و دارای آثاری نیز بوده، در سال 297 هجری قمری بدنیا آمده و در سال 385 هجری قمری درگذشته است، (لباب الانساب ج 2 ص 9) نام ابوحفص عمر بن احمد بن محمد بن حسن بن شاهین الفارسی الشاهینی السمرقندی، در سمرقند بدنیا آمد و در همانجا بسال 454 هجری قمری درگذشته است و عده ای نیز از او روایت کرده اند، (لباب الانساب ج 2 ص 9)
نام جد ابوحفص عمر بن احمد بن عثمان بن احمد بن محمد بن ایوب بن ازداد واعظ معروف به ابن شاهین که جدّ مادری او احمد بن محمد بن یوسف بن شاهین شیبانی بغدادی است، و ابوحفص مردی مورد ثقه بوده است که از عده ای روایت کرده و عده ای نیز از او نقل کرده اند و دارای آثاری نیز بوده، در سال 297 هجری قمری بدنیا آمده و در سال 385 هجری قمری درگذشته است، (لباب الانساب ج 2 ص 9) نام ابوحفص عمر بن احمد بن محمد بن حسن بن شاهین الفارسی الشاهینی السمرقندی، در سمرقند بدنیا آمد و در همانجا بسال 454 هجری قمری درگذشته است و عده ای نیز از او روایت کرده اند، (لباب الانساب ج 2 ص 9)
دهی از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، دارای 280 تن سکنه، آب آن ازچاه و فاضل آب سراب نیلوفر، محصول آن غلات، حبوبات دیمی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج، دارای 1430 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه، محصول آن غلات، لبنیات، توتون و تنباکو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، دارای 332 تن سکنه، آب آن از سراب شاهین، محصول آن غلات، حبوبات، صیفی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی از دهستان خالصه بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان، دارای 280 تن سکنه، آب آن ازچاه و فاضل آب سراب نیلوفر، محصول آن غلات، حبوبات دیمی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج، دارای 1430 تن سکنه، آب آن از رودخانه و چشمه، محصول آن غلات، لبنیات، توتون و تنباکو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5) دهی از دهستان شیان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد، دارای 332 تن سکنه، آب آن از سراب شاهین، محصول آن غلات، حبوبات، صیفی و لبنیات است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5)
دهی است جزء دهستان لواسان بزرگ بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در هفده هزارگزی خاور گلندوک و نه هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند به تهران. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 140 تن سکنه. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
دهی است جزء دهستان لواسان بزرگ بخش افجۀ شهرستان تهران واقع در هفده هزارگزی خاور گلندوک و نه هزارگزی شمال راه شوسۀ دماوند به تهران. منطقه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 140 تن سکنه. آب آن از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات و بنشن است. شغل اهالی زراعت است. راه آن مالرو می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1)
نام یکی از پنج کشوری که در اوستا (فروردین یشت، بندهای 143 - 144) نام برده شده است، چهار کشور دیگر: ایران، توران، سلم، داهی است، تعیین محل و تحدید حدود کشورهای مزبور آسان نیست، (مزدیسنا تألیف دکتر معین چ 1 ص 332)
نام یکی از پنج کشوری که در اوستا (فروردین یشت، بندهای 143 - 144) نام برده شده است، چهار کشور دیگر: ایران، توران، سلم، داهی است، تعیین محل و تحدید حدود کشورهای مزبور آسان نیست، (مزدیسنا تألیف دکتر معین چ 1 ص 332)
مبرم و سخت درگیرنده. (آنندراج) (از غیاث) : خار این وادی شلائین تر ز خون ناحق است از علایق چیدن دامان رغبت سهل نیست. صائب تبریزی (از آنندراج). تا به آن حسن شلائین سر و کار است مرا دست بر هرچه زنم دامن یار است مرا. محسن تأثیر (از آنندراج). ، مجازاً بمعنی عاشق. (غیاث) (از سراج اللغه) ، ناخوش. (غیاث) ، شخصی که بسیار آرام کند و از منع بازنماند. (غیاث) (از سراج اللغه) (آنندراج) ، معشوق شوخ و شنگ و بی تکلف و بی آرایش. (آنندراج). شوخ. (غیاث). و رجوع به شلایین شود
مبرم و سخت درگیرنده. (آنندراج) (از غیاث) : خار این وادی شلائین تر ز خون ناحق است از علایق چیدن دامان رغبت سهل نیست. صائب تبریزی (از آنندراج). تا به آن حسن شلائین سر و کار است مرا دست بر هرچه زنم دامن یار است مرا. محسن تأثیر (از آنندراج). ، مجازاً بمعنی عاشق. (غیاث) (از سراج اللغه) ، ناخوش. (غیاث) ، شخصی که بسیار آرام کند و از منع بازنماند. (غیاث) (از سراج اللغه) (آنندراج) ، معشوق شوخ و شنگ و بی تکلف و بی آرایش. (آنندراج). شوخ. (غیاث). و رجوع به شلایین شود
جامۀ کوتاهی را گویند که درویشان و فقیران پوشند. (برهان). جامۀ کوتاه تهی دستان. جامۀ پشمی خواه درویشان پوشند خواه غیر ایشان. (برهان). جامۀ پشمین که در وقت کار پوشند. مدرعه. جمّازه
جامۀ کوتاهی را گویند که درویشان و فقیران پوشند. (برهان). جامۀ کوتاه تهی دستان. جامۀ پشمی خواه درویشان پوشند خواه غیر ایشان. (برهان). جامۀ پشمین که در وقت کار پوشند. مدرَعه. جُمّازه