علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود، امری که واضح و ثابت شده باشد، بی شک و شبهه، بی گمان، در تصوف ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی یقین داشتن: به راستی و درستی دانستن، مطمئن بودن یقین دانستن: مطمئن بودن یقین کردن: باور کردن و بی گمان پذیرفتن، مطمئن شدن به یقین: یقیناً
علم و اطلاع که پس از بررسی و استدلال و برطرف شدن شک و گمان حاصل شود، امری که واضح و ثابت شده باشد، بی شک و شبهه، بی گمان، در تصوف ایمان قلبی به عوالم غیب بدون هیچ شک و تردیدی یقین داشتن: به راستی و درستی دانستن، مطمئن بودن یقین دانستن: مطمئن بودن یقین کردن: باور کردن و بی گمان پذیرفتن، مطمئن شدن به یقین: یقیناً
نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد، گویند آن شهر را اردشیر بابکان بنا کرده است. (از جهانگیری) (برهان). شهری بود بزرگ در میان ری وآذربایگان، و وجه تسمیۀ آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است، و زندیگان زنگان شده و دال او محذوف گردیده. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به زنجان شود
نام شهر زنگان است و معرب آن زنجان باشد، گویند آن شهر را اردشیر بابکان بنا کرده است. (از جهانگیری) (برهان). شهری بود بزرگ در میان ری وآذربایگان، و وجه تسمیۀ آن، مخفف زندگان یعنی اهل کتاب زند است، و زندیگان زنگان شده و دال او محذوف گردیده. (انجمن آرا) (آنندراج). رجوع به زنجان شود
نعت از حقن. بازداشته. محبوس، محقون. شیر دوشیده که بر شیر خفته ریزند برای برآوردن مسکه. و در مثل است: ابی الحقین العذره، ای العذر. و آن برای کسی گویند که عذر آرد و عذر او نه درست باشد. (منتهی الارب). شیر ماست. (مهذب الاسماء)
نعت از حقن. بازداشته. محبوس، محقون. شیر دوشیده که بر شیر خفته ریزند برای برآوردن مسکه. و در مثل است: ابی الحقین العذره، اَی العذر. و آن برای کسی گویند که عذر آرد و عذر او نه درست باشد. (منتهی الارب). شیر ماست. (مهذب الاسماء)