جدول جو
جدول جو

معنی شفهی - جستجوی لغت در جدول جو

شفهی
(شَ فَ)
منسوب به شفه. (آنندراج) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب). لبی. (ناظم الاطباء). و رجوع به شفوی و شفه شود
لغت نامه دهخدا
شفهی
لبی زبانی
تصویری از شفهی
تصویر شفهی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
سخنی که رو به رو و با زبان گفته می شود، زبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفوی
تصویر شفوی
مربوط به لب، لبی مثلاً حروف شفوی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهی
تصویر شاهی
پادشاهی، شاه بودن، فرمانروایی، سلطنت، مربوط به شاه، واحد سنتی پول ایران که در دورۀ قاجاریه برابر با پنجاه دینار ( دو پول) و در دورۀ پهلوی برابر با یک بیستم ریال ( پنج دینار) بوده است، در علم زیست شناسی ترتیزک
فرهنگ فارسی عمید
(شَ فَ هی یَ)
شفهی. لبی. (ناظم الاطباء). شفوی. و رجوع به شفوی و شفهی شود.
- الحروف الشفهیه، حروف شفهیه، سه حرف ’ب’ و ’م’ و ’ف’است. (از یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء) (از آنندراج) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شفهیه
تصویر شفهیه
لبی سه وات را لبی گویند ب - ف - م
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهی
تصویر شاهی
پارسی تازی گشته شاهی چوبدار گوسفنددار تیزبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفهه
تصویر شفهه
لب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفوی
تصویر شفوی
لبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفقی
تصویر شفقی
سرخرنگ سرخگون
فرهنگ لغت هوشیار
ستبر لب: لفچ خروشان ز کابل همیرفت زال فرو هشته لفنچ و بر آورده یال (فردوسی) لبی زبانی منسوب به شفاه لبی زبانی. یا امتحان شفاهی. آزمایشی که حضورا به عمل آورند مبنی بر پرسش و پاسخ زبانی است ربانی مقابل کتبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
((ش))
منسوب به شفاه، لبی، زبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهی
تصویر شاهی
منسوب به شاه، واحد پول خرد برابر با یک بیستم ریال که در عهد قاجاریه و اوایل پهلوی رایج بود، تره تیزک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
Orally, Verbally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralement, verbalement
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
মৌখিকভাবে , মৌখিকভাবে
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
โดยวาจา , ด้วยวาจา
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
secara lisan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
kwa mdomo, kwa maneno
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
sözlü olarak
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
口頭で , 言葉で
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
בעל פה , בעל פה
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
구두로
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
усно , усно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
मौखिक रूप से , मौखिक रूप से
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
mondeling
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralmente, verbalmente
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralmente, verbalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralmente, verbalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
口头地 , 口头上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
ustnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
mündlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
устно , устно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
زبانی طور پر , زبانی طور پر
دیکشنری فارسی به اردو