جدول جو
جدول جو

معنی شفنینی - جستجوی لغت در جدول جو

شفنینی
(شِ / شَ)
منسوب به شفنین که نام پرنده ایست
لغت نامه دهخدا
شفنینی
(شِ / شَ)
ابوالسعادات احمد بن احمد بن ... شفنینی متوکلی. وی از ابوجعفر بن مسلمه و ابوبکر خطیب حدیث شنید و حافظ ابوالقاسم... دمشقی و جز وی از او روایت دارند. مرگ شفنینی بسال 521هجری قمری در بغداد اتفاق افتاد. (از لباب الانساب)
لقب عبیدالله بن محمد... هاشمی است. (از لباب الانساب)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شنیدنی
تصویر شنیدنی
درخور شنیدن، شایستۀ شنیدن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
مقابل تلخی، مزۀ شکر، از چهار مزۀ اصلی، خوراکی که از شکر، آرد، تخم مرغ، روغن و مواد دیگرتهیه شود
فرهنگ فارسی عمید
(بِ)
جووانی لورنزو. (1598-1680 میلادی) مشهور به کاوالیه برنن. نقاش، حجار و معمار ایتالیایی. یکی از استادان سبک بی قاعده است. وی رواق کلیسای سن پیر را در شهر رم بنا کرد، و مجسمه ها و نیم تنه های متعدد ساخت که از آن جمله از خلسۀ سنت ترز باید نام برد. لویی چهاردهم او را در سال 1665 میلادی به پاریس دعوت کرد. (از فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(شِ / شَ)
کبوتر. (ناظم الاطباء). برخی گویند کبوتر دشتی است. (یادداشت مؤلف). نوعی از کبوتر. (از اقرب الموارد). رجوع به کبوتر شود، قمری. (ناظم الاطباء). نوعی است از قمری چند کبوتری منقار و چنگال سرخ. (مهذب الاسماء). قمری، این کلمه را مترجم ایتالیائی دیاتسارون به ترتر ترجمه کرده و شاید این کلمه تورتور فرانسوی باشد که اصل تورترل به معنی قمری است. (یادداشت مؤلف) : عوض او ذبیحت قربان کنند، آنچنانکه گفته شد در ناموس خدا، دو جفت شفنین یا دو کبوتربچه. (ترجمه دیاتسارون ص 20). و رجوع به قمری شود، فاخته. (ناظم الاطباء). رجوع به فاخته شود، مرغی است و گویند همان است که عامه یمام خوانند. ج، شفانین. (از اقرب الموارد). به لغت یونانی نام مرغی است که آنرا به فارسی بوتیمار و به عربی یمام خوانند و آن دو نوع باشد، برخی بحری و برخی برّی. برّی بوتیمار است که گفته شد وبحری جانوری است به شکل خفاش و بال و رنگ او نیز به خفاش میماند و دم او به دم موش شباهتی دارد و در بیخ دم خاری دارد که بدان می گزد و اگردر زیر بالین کسی گذارند آن کس را خواب نبرد و اگر در پای درخت خاک کنند آن درخت خشک شود. (آنندراج) (برهان). بوتیمار. ج، شفانین. (ناظم الاطباء). طریقون. غم خورک. مالک الحزین. (یادداشت مؤلف). بوتیمار. (تذکرۀ ابن بیطار). و رجوع به بوتیمار شود.
- شفنین بحری، حیوان دریایی است شبیه خفاش در رنگ و بال و شکل، و دنبالۀ او شبیه به دنبالۀ موش و در زیر دم نیشی دارد و از زدن نیش درد شدیدی عارض شود. (از تحفۀ حکیم مؤمن) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). ابرق. حوت الشرّ.
- شفنین برّی، همان یمامه و بوتیمار است. (از تحفۀ حکیم مؤمن) (از ذخیرۀ خوارزمشاهی). و رجوع به شفانین شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تقنینی
تصویر تقنینی
منسوب به تقنین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفنین
تصویر شفنین
یونانی تازی گشته بوتیمار فرمخورک از مرغان آبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شنیدنی
تصویر شنیدنی
لایق شنیدن قابل شنیدن شنودنی: اخبار شنیدنی داستان شنیدنی
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز که مزه قند و شکر و نبات دهد مقابل تلخی و ترشی، خوردنیهایی که با شکر و روغن و آرد یا مواد دیگر باقسام مختلف سازند حلوا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفنتری
تصویر شفنتری
پراکنده پریشان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
هرچیز که مزه قند و شکر و نبات دهد، مقابل تلخی و ترشی، خوردنی هایی که با شکر و روغن و آرد یا مواد دیگر به اقسام مختلف بسازند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
حلوا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
حلوياتٍ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
Lusciousness, Sweetness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
douceur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
słodycz
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
美味 , 甜美
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
сладость , сладость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
مٹھاس , مٹھاس
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
মিষ্টিতা , মিষ্টতা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
ความหวาน , ความหวาน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
utamu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
tatlılık
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
甘美 , 甘さ
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
מִתּוּק , מְתוּקוּת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
солодкість , солодкість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
달콤함
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
manisnya
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
मीठापन , मिठास
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
zoetheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
Zartheit, Süße
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
dulzura
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
dolcezza
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شیرینی
تصویر شیرینی
doçura
دیکشنری فارسی به پرتغالی