- شفنتری
- پراکنده پریشان
معنی شفنتری - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به شوشتر از مردم شوشتر، لهجه مردم شوشتر، آن چه در شوشتر به عمل آید: دیبای شوشتری، یکی از گوشه های همایون
از مردم شوشتر، لهجۀ مردم شوشتر، تهیه شده در شوشتر، نوعی پارچه یا فرش که در شوشتر بافته می شد، برای مثال نگر ز سنگ چه مایه به است گوهر سرخ / ز خستوانه چه مایه به است شوشتری (معروفی - شاعران بی دیوان - ۱۴۴) ، در موسیقی گوشه ای در دستگاه همایون
دفتین افزار جولاهگان بف، کارگاه جولاهی
منسوب به دفتر: کارهای دفتری، اسناد پیش نویس که در دفتر تنظیم میگردد (صفویه)
منسوب به ششتر از مردم شوشتر، مربوط و متعلق بشوشتر: دیبای ششتری، لهجه مردم شوشتر
پاره کردن جامه را انگشت، لا پرده پرده میان انگشتان پرندگان
یوز پلنگ
پراکندگی
خاکشی و علف خاکشی، خاکشیر خاکشیر، تخم خاکشیر
کسی که به دیگری افترا ببندد، تهمت زننده،
خاکشیر، گیاهی خودرو با شاخه های باریک، برگ های دراز و گل های کوچک زرد رنگ، دانه های سرخ رنگ این گیاه که در غلاف نازکی جا دارد و به عنوان ملین استفاده می شود، خاکشو، خاکشی
تخم خاکشیر
تخم خاکشیر
دفته، آلت فلزی دسته دار شبیه شانه که بافندگان هنگام بافتن پارچه در دست می گیرند و پس از بافتن چند رشته پود با آن لای تارها را می کوبند تا آنچه بافته شده جا به جا و محکم شود، دفه، دفتین، بف
کسی که عنتر را ببازی وا دارد و از این راه روزی خورد
شانه و دفتین جولاهگان
دروغ گوینده بر کسی و بهتان و تهمت نهنده بر کسی، آنکه دروغ بندد
Clerkly
канцелярски
bürokratisch
канцелярськи
biurowo
clericalmente
clericalmente
clericalmente
de manière cléricale
administratief
secara administratif
دفتريٌّ
शासकीय रूप से
בצורה משרדית
사무적으로