جدول جو
جدول جو

معنی شفاری - جستجوی لغت در جدول جو

شفاری
(شُ ری ی)
یربوع شفاری، موش دشتی که بر گوش موی دارد، موش دشتی ستبر و درازگوش بزرگ ناخن که زود گرفته نشود و یا درازپای فروهشته گوشت چربناک. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). موشهایی که گوشهای بزرگ دارند. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سفاری
تصویر سفاری
سپاری، ساقه ای که خوشه بر سر آن قرار دارد، ساقۀ گندم یا جو، خوشه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
سخنی که رو به رو و با زبان گفته می شود، زبانی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شکاری
تصویر شکاری
ویژگی آنچه در شکار به کار می رود مثلاً تفنگ شکاری، پرندۀ شکاری، باز شکاری، سگ شکاری، شکار کننده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از غفاری
تصویر غفاری
غفار بودن
فرهنگ فارسی عمید
(شُ ری یَ)
اذن شفاریّه، گوش بزرگ. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
ستبر لب: لفچ خروشان ز کابل همیرفت زال فرو هشته لفنچ و بر آورده یال (فردوسی) لبی زبانی منسوب به شفاه لبی زبانی. یا امتحان شفاهی. آزمایشی که حضورا به عمل آورند مبنی بر پرسش و پاسخ زبانی است ربانی مقابل کتبی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از غفاری
تصویر غفاری
عمل غفار آمرزگاری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفافی
تصویر شفافی
از ساخته های فارسی گویان ترا پدیدی لطافت نازکی، درخشندگی تابناکی
فرهنگ لغت هوشیار
هر چیز منسوب و متعلق و مربوط به شکار آن چه در شکار به کار رود: باز شکاری سگ شکاری اسب شکاری تفنگ شکاری هواپیمای شکاری، قالیی که مناظر شکار گاه روی آن نقش شده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
کولیدن کاویدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناری
تصویر شناری
یوز پلنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شغاری
تصویر شغاری
گوشت چربناک، گوش پر موی، موش دشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفارج
تصویر شفارج
پارسی تازی گشته پیشباره از آرد و روغن و دوشاب پزند، خوانچه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سفاری
تصویر سفاری
((س))
سپاری، ساق خوشه گندم، جل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
((ش))
منسوب به شفاه، لبی، زبانی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شکاری
تصویر شکاری
هر چیز منسوب و مربوط به شکار، قالبی که نقش آن منظره شکارگاه باشد، شکار کننده
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شماری
تصویر شماری
عده ای، معدودی، یک عده، تعدادی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
Excavation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
Orally, Verbally
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
挖掘
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralmente, verbalmente
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
escavazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
oralmente, verbalmente
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
escavação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
口头地 , 口头上
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
раскопки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
ustnie
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
wykop
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
усно , усно
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
розкопки
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
mündlich
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
Ausgrabung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شفاهی
تصویر شفاهی
устно , устно
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از حفاری
تصویر حفاری
excavación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی