- شغله
- خرمن
معنی شغله - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کار و بار، پیشه مندی
کار، کسب، پیشه، آنچه شخص را مشغول کند
کاروبار، شغل و پیشه و کسب و معامله
قاطر ماده
اخگر، فروزینه
حیله
نیام نره
پسر ساده روی بی ریش
ازپارسی شالک شال کوچک
مونث شاغل در کار دارنده، باز دارنده مانع
زبانه آتش، پاره آتش که میدرخشد
چادر کوتاه که بر خود پیچند، اندک بر خود پیچیدن جامه را
نازنین پر ناز زن همانندی همتاشی قطعه ای که از هندوانه و خربزه و مانند آن با کارد برند قاچ، قطعه ای از لباس و پارچه که به میخ یا جای دیگر بند شود و پاره گردد
گیاهی است از تیره گندمیان که دارای خوشه هایی کوچکی می باشد، نباتی است یک ساله و دانه های آن مدت مدیدی قادرند که قوه نمای خود را حفظ کنند شلمک یکی از گیاهان خوب مراتع و در هر سال سه مرتبه میشود آن را درو کرد زوان دنقه شیلم چچم چچن
چربی گوشت و بمعنای زن پیر
شخص کوتوله و کوچک اندام، پسر نابالغ
چربی گوشت، سفیدی روی گوشت، گوشت بسیار چرب
شال، دستار، عبا، چادری که به خود می پیچند
زبانۀ آتش، آنچه با آن آتش را مشتعل می کنند
شعله زدن: زبانه زدن، زبانه کشیدن آتش
شعله زدن: زبانه زدن، زبانه کشیدن آتش
حیله، مکر، خدعه
شیلم، دانۀ سرخ و تلخ گیاهی که از جو باریک تر است و ضماد آن برای معالجۀ دمل به کار می رود، چچن، چچم، شلمک، شولم، گندم دیوانه
شیاری که در دامنۀ تپه بر اثر بارندگی پدید آمده باشد
شیلم، دانۀ سرخ و تلخ گیاهی که از جو باریک تر است و ضماد آن برای معالجۀ دمل به کار می رود، چچن، چچم، شلمک، شولم، گندم دیوانه
شیاری که در دامنۀ تپه بر اثر بارندگی پدید آمده باشد
جای ریختن خاکروبه و آشغال در کنار کوچه یا محل دیگر
یک توپ پارچه که درویشان به جای پتو به کار برند
تکۀ لباس یا پارچه که به میخ یا شاخ درخت یا جای دیگر گیر کند و پاره شود، تکۀ کوچکی از خربزه یا هندوانه که با کارد می برند
Occupational, Occupationally
профессиональный , профессионально
beruflich
професійний , професійно
zawodowy, zawodowo