در دورۀ جاهلیت، نوعی نکاح که در آن مردی دختر یا خواهر خود را به مرد دیگر به زنی می داد به شرط آنکه او نیز دختر یا خواهر خود را بدون مهر و کابین به وی بدهد، این امر را پیغمبر اسلام نهی کرد و فرمود مثلاً لا شغار فی الاسلام
در دورۀ جاهلیت، نوعی نکاح که در آن مردی دختر یا خواهر خود را به مرد دیگر به زنی می داد به شرط آنکه او نیز دختر یا خواهر خود را بدون مهر و کابین به وی بدهد، این امر را پیغمبر اسلام نهی کرد و فرمود مثلاً لا شغار فی الاسلام
به عبری به معنای درخشندگی) کوه شافر، در دشت عربستان و یکی از منازل بنی اسرائیل بود. رولندس برآن است که کوه عریف همان کوه شافر است و بر ساحل غربی خلیج عقبه واقع است اما دیگری کوه شریف را شافر دانسته است که تخمیناً بمسافت 70 میل بشمال خلیج عقبه واقع میباشد. (قاموس کتاب مقدس)
به عبری به معنای درخشندگی) کوه شافر، در دشت عربستان و یکی از منازل بنی اسرائیل بود. رولندس برآن است که کوه عریف همان کوه شافر است و بر ساحل غربی خلیج عقبه واقع است اما دیگری کوه شریف را شافر دانسته است که تخمیناً بمسافت 70 میل بشمال خلیج عقبه واقع میباشد. (قاموس کتاب مقدس)
اشغار. سوختۀ گیاهی که آنرا اجوه گویند و برای شستن لباس و ساختن صابون و سفید شدن کشمش بکار برند (در خراسان بخصوص در گناباد) ، و ناصرخسرو آنرا شخار آورده: ناصبی شوم را به مغز سر اندر حکمت حجت بخار و دود شخار است. (از یادداشت مؤلف). خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار میرود. سنگ گازران. حجر لوقوا. غرافس. (فرهنگ فارسی معین)
اشغار. سوختۀ گیاهی که آنرا اجوه گویند و برای شستن لباس و ساختن صابون و سفید شدن کشمش بکار برند (در خراسان بخصوص در گناباد) ، و ناصرخسرو آنرا شخار آورده: ناصبی شوم را به مغز سر اندر حکمت حجت بخار و دود شخار است. (از یادداشت مؤلف). خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار میرود. سنگ گازران. حجر لوقوا. غرافس. (فرهنگ فارسی معین)
چاه بسیارآب (واحد و جمع در آن یکسان است) ، نام دو رگ در پهلوی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خالی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
چاه بسیارآب (واحد و جمع در آن یکسان است) ، نام دو رگ در پهلوی شتر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج) (از اقرب الموارد) ، خالی. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
نوعی از خارپشت. (ناظم الاطباء) ، یک نوع حیوانی گوشتخوار و بدبو از طایفۀ سگ که مانند خرگوش در زیر زمین منزل میکند و قسمی ازراسو میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به راسو شود
نوعی از خارپشت. (ناظم الاطباء) ، یک نوع حیوانی گوشتخوار و بدبو از طایفۀ سگ که مانند خرگوش در زیر زمین منزل میکند و قسمی ازراسو میباشد. (ناظم الاطباء). و رجوع به راسو شود
پوست گاو، شاخ گاو، شغال، شغار و راسو. (ناظم الاطباء). ممکن است که در این معنی مصحف سغر و سغور (صورتی از سغر، اسغر) باشد، حرام و هرچیز که در شرع از آن نهی کرده باشند. ضد شغاد، قدری، برخی. (ناظم الاطباء)
پوست گاو، شاخ گاو، شغال، شغار و راسو. (ناظم الاطباء). ممکن است که در این معنی مصحف سغر و سغور (صورتی از سغر، اسغر) باشد، حرام و هرچیز که در شرع از آن نهی کرده باشند. ضد شغاد، قدری، برخی. (ناظم الاطباء)
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس