- شغ
- شاخ (جانور یا درخت)، شاخ گاو که میان آن را خالی کرده باشند و بدان شراب خورند
معنی شغ - جستجوی لغت در جدول جو
- شغ
- شاخ حیوان، کنایه از شاخ جانور، ظرف شرابی که از شاخ گاو ساخته شده باشد،
برای مثال به بازی و خنده گرفت و نشست / شغ گاو و دنبال گرگی به دست (فردوسی - لغت نامه - شغ)
- شغ ((شَ))
- شاخ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
(پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر زال و برادر رستم پهلوان شاهنامه که رستم را با حیله و نیرنگ به قتل رساند
پیشه، کار
سر گرم در کار
گوالدوز سوزن کلان
بد خوی
جمع شغل، کار ها پیشه ها
آشوبگر شور انگیز
آله (عقاب)
نو شاخه
نو شاخه
آزمند، حریص
خرمن
بیاوار
هوتخشاکی
کار دیوانی کار اواری
کار آزاد
مشغول کردن، بکارواداشتن، حرفه
گردون، اراده
پشت پا زبانزدی در کشتی گرفتن
پراکنده و پریشان پراکنده پریشان
لنگ هوا کردن: در گای، بیرون راندن، تهی ماندن، کاهش، پراکندن
بلند آوازه
شغال تورک
صاحب آوازه، فریاد کنان، خروشان
بر انگیختن شورش، بر انگیختن دشمنی، آواز بلند برانگیختن فتنه و فساد، فتنه انگیزی فساد، شور و غوغا، آشوب
نوعی از انگور
مانند شغال مرده بودن، یا خود را شغال مردگی زدن، خود را کوچک و مظلوم وانمود کردن
پستانداریست از تیره سگان که جزو راسته گوشتخواران است. این جانور به پرندگان اهلی حمله می کند و آفت آنها است. پوستش را جهت آستر لباس به کار می برند. اصل آن از آسیاست ولی در افریقا و جنوب اروپا نیز فراوانست. یا باج به شغال دادن، به شخصی پست رشوه دادن
تاموره دلپرده پرده ای که دل را فرا گرفته شیدایی، درد تاموره
گوشت چربناک، گوش پر موی، موش دشتی
سنگ آتشزنه
آوند تهی، چاه پر آب خاکستر و بقایای حاصل از سوختن اشنان قصارین که حاوی مقداری کربنات پتاسیم است و به همین جهت در صابون سازی به کار می رود سنگ گاز ران حجر لوقواغرافس