جدول جو
جدول جو

معنی شعریات - جستجوی لغت در جدول جو

شعریات
(شَ عَ ری یا)
جمع واژۀ شعری ّ. (ناظم الاطباء). رجوع به شعری ّ شود، جوجه های کرکس. (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شعریات
جوجه های کرکس
تصویری از شعریات
تصویر شعریات
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شهریار
تصویر شهریار
(پسرانه)
پادشاه، شاه، فرمانروا، حاکم، یارشهر، نام پسر برزو، پسر سهراب، از شخصیتهای شاهنامه، نام یکی از چهار پسر شیرین و خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرعیات
تصویر شرعیات
علوم و اموری که مربوط به شرع و احکام آن باشد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شعریان
تصویر شعریان
دو ستاره در صورت فلکی کلب اکبر و کلب اصغر، دو خواهران، دو خواهر، شعرا
فرهنگ فارسی عمید
(شِ کَ ری یا)
دهی است از دهستان جراحی بخش شادگان شهرستان خرمشهر. سکنۀ آن 482 تن. محصول عمده غلات است. راه اتومبیل رو دارد. ساکنان از طایفۀ حمید هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(شَ عی یا)
جمع واژۀ شرعیه. علوم و احکام شرعی. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به شرعی و شرعیه شود
لغت نامه دهخدا
(شَ)
جمع واژۀ شعیره. (یادداشت مؤلف). رجوع به شعیره شود
لغت نامه دهخدا
(شِ)
به صیغۀ تثنیه، دو ستارۀ شعری یعنی شعری العبور و شعری الغمیصاء. (از غیاث اللغات) (از آنندراج) (ناظم الاطباء). اختاسهیل. شعرای شامی و شعرای یمانی:
چو پاسی از شب دیرنده بگذشت
برآمد شعریان از کوه موصل.
منوچهری.
شده شعریانش چو دو چشم مجنون
شده فرقدانش چو دو خدّ لیلی.
منوچهری.
محتمل مرقد تو فرقدین
متصل مسند تو شعریان.
خاقانی.
شعریان از اوج رفعت در حضیض خاک شد
چرخ بایستی که بر شام و یمن بگریستی.
خاقانی.
یا نحوس کید قاطعرا ز جهل
بر سعود شعریان خواهم فشاند.
خاقانی
لغت نامه دهخدا
تصویری از تجریات
تصویر تجریات
جمع تجری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرقات
تصویر تعرقات
جمع تعرق
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرفات
تصویر تعرفات
جمع تعرف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعرضات
تصویر تعرضات
جمع تعرض
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شرطیه، سامه داران جمع شرطیه، قضایایی هستند که حکم در آن ها معلق به حصول اموری دیگر باشد مقابل حملیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سعدیات
تصویر سعدیات
مشککیان
فرهنگ لغت هوشیار
مربوط به شاعران به شیوه گویندگان: جنبه شاعرانه، همچون شاعران به سبک شاعران: شاعرانه سخن می گوید
فرهنگ لغت هوشیار
جمع شطحیه، ژاژ ها شطحیه سخنانی که ظاهر آن خلاف شرع باشد و عرفای کامل در شدت وجد و حال آن ها را بر زبان رانند مانند انا الحق گفتن حسین بن منصور حلاج
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریضات
تصویر تعریضات
جمع تعریض
فرهنگ لغت هوشیار
مونث شخصی: امر شخصیه، قضیه ای که موضوع آن شخص و فرد معین باشد مانند زید عالم است مقابل محصوره که موضوع آن کل یا بعض است، جمع شخصیات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعشعات
تصویر شعشعات
درخشش و پرتو و روشنی آفتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریبات
تصویر تعریبات
جمع تعریب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خضریات
تصویر خضریات
جمع خضری، سبزهای تر سبزی های تر گیاهان تر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریفات
تصویر تعریفات
توصیفات و بیانات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعریکات
تصویر تعریکات
جمع تعریک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تعدیات
تصویر تعدیات
جمع تعدی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تحریات
تصویر تحریات
جمع تحری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حفریات
تصویر حفریات
کاویده ها به گونه رمن جمع حفریه کاوشها: حفریات شوش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از جعلیات
تصویر جعلیات
گوگالیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذاریات
تصویر ذاریات
جمع ذاریه، بادها
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشریات
تصویر اشریات
نیشداران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرعیات
تصویر شرعیات
جمع شرعیه، دینکرد جمع شرعیه علوم و احکام شرعی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ذعریات
تصویر ذعریات
دم جنبانکیان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعرباف
تصویر شعرباف
موتاب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شهریار
تصویر شهریار
سلطان
فرهنگ واژه فارسی سره
تعلیمات دینی، علوم دینی، فقه
فرهنگ واژه مترادف متضاد