بدکار. شریر. در تداول عامۀ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده، و بجای آن شرّیر استعمال شده است. (از یادداشت مؤلف و نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است، یعنی زیاد شیطانی و مردم آزاری می کند. هرگاه این صفت در مورد آدمهای بزرگسال استعمال شود به معنی چاقوکش و دعواکن و اهل نزاع است. عمل این گونه اشخاص را نیز در عرف عام ’شرارت’ می گویند. (فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به شریر شود
بدکار. شریر. در تداول عامۀ فارسی زبانان هست ولی در لغت نیامده، و بجای آن شِرّیر استعمال شده است. (از یادداشت مؤلف و نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز سال اول شماره 6-7). اهل شرارت و شر و شور: این بچه شرور است، یعنی زیاد شیطانی و مردم آزاری می کند. هرگاه این صفت در مورد آدمهای بزرگسال استعمال شود به معنی چاقوکش و دعواکن و اهل نزاع است. عمل این گونه اشخاص را نیز در عرف عام ’شرارت’ می گویند. (فرهنگ لغات عامیانه). رجوع به شریر شود
جمع واژۀ شرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). جمع واژۀ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج) (غیاث اللغات) : مر ترا خانه ای دریغ آید زین فرومایگان و اهل شرور. ناصرخسرو. رجوع به شر شود
جَمعِ واژۀ شَرّ. (اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). جَمعِ واژۀ شر به معنی بدیها و شرارتها. (آنندراج) (غیاث اللغات) : مر ترا خانه ای دریغ آید زین فرومایگان و اهل شرور. ناصرخسرو. رجوع به شر شود
شاهپور، پسر شاه، شاهزاده، شاه پور، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بار سالار فریدون پادشاه پیشدادی، نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه
شاهپور، پسر شاه، شاهزاده، شاه پور، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری گرانمایه و بار سالار فریدون پادشاه پیشدادی، نام چندتن از پادشاهان و پهلوانان ایرانی در شاهنامه