- شروانی
- منسوب به شروان از مردم شروان: خاقانی شروانی
معنی شروانی - جستجوی لغت در جدول جو
- شروانی
- از مردم شروان مثلاً خاقانی شروانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به زروان پیرو آیین زروان
فنی است از کشتی و آن عبارتست از گشتن گرد حریف و پایش را ناگهان برداشتن و از جا ربودن
شغل شتربان نگهبانی شتر ساربانی
سرخرگی منسوب به شریان
پوششی که با چوب و حلب بر روی سقف بعضی خانه ها درست می کنند
ورنران منسوب به شهوت آن چه از روی شهوت صورت گیرد، صاحب شهوت دارای شهوت آرزومند. یا قوه شهوانی. قوه شهوت قوه شهویه مقابل قوه غضبانی
در کشتی، فنی از کشتی که کشتی گیر گرد حریف بچرخد و ناگهان پای وی را بگیرد و او را از جا بکند
پوششی که با چوب و حلبی بر روی سقف بعضی از خانه ها درست می کنند
از مردم شیروان
از مردم شیروان
مربوط به شهوت، شهوت انگیز، پرشهوت، نشان دهندۀ شهوت
پوششی که با چوب، حلب و آهن روی سقف بعضی از خانه ها سازند، نوعی خیمه چهارگوش
آن چه که از روی شهوت باشد، آرزومند
Lascivious, Lecherously, Voluptuous
похотливый , похотливо , чувственный
lüstern, sinnlich
похотливий , похітливо , чуттєвий
lubieżny, lubieżnie, zmysłowy
淫荡的 , 好色地 , 丰满的
lascivo, lascivamente, voluptuoso
lascivo, lascivamente, voluttuoso
lascivo, lascivamente, voluptuoso
lascif, lubriquement, voluptueux
wellustig, voluptueus
कामुक , कामुकतापूर्वक
cabul, dengan nafsu, sensual
شهوانيٌّ , بشهوةٍ
음란한 , 음란하게 , 관능적인
תאוותני , בתאווה , חושני
好色な , 好色に , 官能的な
şehvetli, şehvetle, cazibeli
tamaa, kwa tamaa, tamu
หื่น , อย่างราคะ , เย้ายวน
কামুক , কামুকভাবে