جدول جو
جدول جو

معنی شروانشاهان - جستجوی لغت در جدول جو

شروانشاهان
(شَرْ)
سلسله هایی که در شروان (شهری در قففاز) و حوالی آن حکومت و سلطنت کرده اند. از این قرار:
سلسۀ اول - حکام عرب شروان. افراد آن از این قرارند:
1- یزید بن مزید بن زائده شیبانی (والی ارمنستان در عهد هارون الرشید 183 هجری قمری ف: 185 هجری قمری) 2- خالد بن یزید بن مزید (209 هجری قمری) 3- محمد بن خالد بن یزید (در ارمنستان، شروان، اران، آذربایجان، باب الابواب). 4- هیثم بن خالد (لقب شروانشاه یافت). 5- محمد بن هیثم. 6- هیثم بن محمد. 7- علی بن هیثم (حدود 300 هجری قمری) 8- ابوطاهر بن فلان بن محمد (305 هجری قمری) 9- محمد بن ابی طاهر (337 هجری قمری) 10- احمد بن محمد (345 هجری قمری) 11- محمد بن احمد (370 هجری قمری) 12- یزید بن احمد (381 هجری قمری).
سلسلۀ دوم - که در شماخی حکومت کرده اند: 1- منوچهربن یزید (418 هجری قمری) 2- ابومنصور علی بن یزید (425 هجری قمری) 3- قبادبن یزید (435 هجری قمری) 4- بختنصر علی بن فلان بن یزید (441 هجری قمری) 5- سالاربن یزید 6- فریبرزبن سالار (حدود 455 هجری قمری) 7- فریدون بن فریبرز.
سلسلۀ سوم - حکام ایرانی شروان: 1- منوچهر (903 هجری قمری) 2- القاص بن اسماعیل صفی (945-954 هجری قمری) 3- عبداﷲ خان (958 هجری قمری) 4-فرخ خان (1043 هجری قمری) 5- رستم (حدود 1045 هجری قمری) 6- خسرو سلطان (حدود 1051 هجری قمری) 7- مهر علی خان (1066 هجری قمری) 8- منوچهر خان (1067 هجری قمری) و جز آنان.
سلسلۀ چهارم: 1- فتحعلی (1180 هجری قمری) 2- عسکر بن محمد سعید (1203 هجری قمری) 3- قاسم خان (1209-1203 هجری قمری) 4- مصطفی خان (بار سوم 1236-1212 هجری قمری).
سلسلۀ پنجم - خاقانیان، که به دو گروه تقسیم می شوند: الف - گروه اول. بنی کسران: 1- ابوالمظفر منوچهربن کسران (حدود 550 هجری قمری) 2- اخستان (اول) بن منوچهر (حدود 556 هجری قمری) 3- فرخزاد (اول) بن منوچهر (حدود 566 هجری قمری) 4- گرشاسب بن فرخزاد (حدود 622 هجری قمری) 5- علاءالدین فریبرزبن گرشاسب (حدود 622 هجری قمری) 6- اخستان (دوم) بن فریبرز (649 هجری قمری) 7- فرخزاد (دوم) بن فریبرز (680 هجری قمری) 8- کیقبادبن فرخزاد (حدود 717 هجری قمری) 9- کیکاوس بن کیقباد (حدود 774 هجری قمری) ب - گروه دوم، آل شیخ ابراهیم: 1- شیخ ابراهیم بن محمد دربندبن کیقباد (حدود 784 هجری قمری) 2- خلیل اﷲ (اول) بن ابراهیم (حدود 821 هجری قمری) 3- فرخ یساربن خلیل (حدود 869 هجری قمری) 4- بهرام بیک بن فرخ یسار (608 هجری قمری) 5- غازی بیک بن فرخ یسار (حدود 907 هجری قمری) 6- محمود بن غازی (908هجری قمری) 7- شیخ ابراهیم (دوم) بن فرخ یسار (908 هجری قمری) 8- خلیل اﷲ (دوم) بن ابراهیم (دوم) (903 هجری قمری) 9- شاهرخ بن فرخ میرزا (942 هجری قمری) (فترت 951-945هجری قمری) 10- برهان علی بن خلیل اﷲ (951 هجری قمری) 11- میرزا ابوبکر بن برهان.
مرکز شروان شاهان در قدیم شابران (= شاوران) بود. شروانشاهان در دورۀ سلجوقیان همچنان در قدرت خود باقی بودند و با پادشاهان آن سلسله رابطه داشتند و گاهی نیز مطیع و خراجگزار ایشان می شدند. مهمترین دورۀ سلطنت این سلسله عهد منوچهر ثانی است که عنوان خاقان اکبر داشت و معهذا تابع سلجوقیان عراق بود و این حال تا پایان سلطنت طغرل بن ارسلان آخرین سلطان سلجوقی عراق بطول انجامید و از این پس پادشاهان شروان تابع و باجگزار سلاطین گرج شدند، و با آنان وصلت کردند. هنگامی که جلال الدین خوارزمشاه بر آذربایجان تسلط یافت، شروان مدتی خراجگزار او بود. دولت این خاندان تا سال 945 هجری قمری دوام داشت و در این سال به دست شاه طهماسب صفوی منقرض گردید. (ولی بعداً دو تن که نام آنان مذکور شد به حکومت رسیده اند). (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(کِ شَ)
شهرستان کرمانشاهان، یکی از شهرستان های بزرگ استان پنجم کشور است. از شمال به سنندج و از شمال خاور به اسدآباد همدان و از جنوب به شاه آباد و از خاور به شهرستان های نهاوند و تویسرکان و از جنوب خاوری به خرم آباد محدود است. شهرستان کرمانشاهان از بخشهای زیر تشکیل شده است: 1- بخش مرکزی شامل دهستانهای حومه، دروفرامان، پایروند خالصه، الهیارخانی، میان دربند، بیلوار و ماهیدشت علیا و سفلی. 2- بخش سنقر و کلیائی شامل دهستانهای کلیائی و فعله گری. 3- بخش کنگاور شامل دهستان کنگاور. 4- بخش صحنه شامل دهستانهای حومه، دینور، چمچمال و خدابنده لو. 5- بخش سنجابی شامل دهستان سنجابی. 6- بخش گوران شامل دهستان گوران قلخانی. 7- بخش ثلاث شامل دهستان باباجانی، قبادی و ولدبیگی. این شهرستان از 1505 ده تشکیل شده است و جمعیت آن نزدیک به 428000 تن است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5). از شمال محدود است به کوههایی که فاصله بین روددیاله و گاماساب می باشد، از مشرق به کوههای کنگاور، از جنوب به کوههای کلهر و از مغرب به خاک عراق و شامل دو ناحیۀ متمایز است: اول ناحیۀ جلگه ای که بکلی نواحی آن مختلف است. چین خوردگیهای این قسمت نسبتاً منظم تر از کردستان و امتدادشان از شمال به جنوب شرقی و مانند دیواری قرار گرفته است. اراضی آن دارای جنگلهای وسیع و معادن بسیار است. مطابق تحقیقات معلوم شده که کرمانشاه مرکز قوم مادی بوده و بعد از زمان اشکانیان نیز اهمیّت داشته و از زمان ساسانیان آن را ایالت ماه مینامیدند و در ابتدای دورۀ اسلامی خرابه های شهر کامبادم در شمال شهر کرمانشاه یافت شده. تقسیمات حکومتی کرمانشاهان از قرار ذیل است: 1- کرمانشاه و حومه. 2- سنقر کلیائی. 3- میان دربند و بالا دربند. 4- دینور. 5- کنگاور. 6- ماهیدشت و هارون آباد و فیروزآباد. 7- کرند. 8- ذهاب و قصر. 9- هرسین. (از فرهنگ جغرافیای سیاسی کیهان). و رجوع به کرمانشاه شود
لغت نامه دهخدا
(شَرْ)
لقب عام ملوک شروان. (آثار الباقیه). لقب پادشاهان شروان (به اران) که آنان را لیزان شاه و خرسان شاه نیز می خوانده اند. (از حدود العالم). منظور خاقان اکبرابوالهیجا فخرالدین منوچهربن فریدون شروانشاه و پسروی خاقان کبیر جلال الدین ابوالمظفر اخستان بن منوچهر است که پدر و پسر ممدوح خاقانی بوده اند:
چون عزم داری راه را چون دل دهی دلخواه را
فرمان شروانشاه را بر دل نگهبان دیده ام.
خاقانی.
یا گهرهایی که در افسر نشاند افراسیاب
پیش شروانشاه کیخسرو مکان افشانده اند.
خاقانی.
رجوع به شروانشاهان و دیوان خاقانی چ سجادی صفحۀ سی و شش وسی و هفت مقدمه شود
لغت نامه دهخدا
(یَ)
نام یکی از اجداد سلسلۀ شروانشاهان است که محمود پسر او در سنۀ 332 شروانشاه بوده و مؤلف مروج الذهب مسعودی معاصر با وی بوده و از او نام برده است. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
پادشاه شروان و آن عنوان امرای ناحیه شروان - که در مشرق رود کورا و مغرب بحر خزر قرار دارد - می باشد
فرهنگ لغت هوشیار