جدول جو
جدول جو

معنی شرث - جستجوی لغت در جدول جو

شرث
(شَ رَ)
سطبری پشت دست و کفیدگی آن. یقال: شرثت یده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شرث
(شَ رِ)
تیغ تیز. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). شمشیر تیز و تند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شیث
تصویر شیث
(پسرانه)
نام سومین پسر آدم و حوا که به عقیده مسلمانان مقام نبوت داشت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شرف
تصویر شرف
(پسرانه)
بزرگواری، برتری
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکندگی کار و خلل در آن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرخ
تصویر شرخ
اول جوانی، اول هر کاری
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شره
تصویر شره
حریص، آزمند، طمع، حرص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شری
تصویر شری
جوش های ریز خارش دار
فرهنگ فارسی عمید
(شَ ثَ)
کفش کهنه. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کفش کهنه و فرسوده. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شرز
تصویر شرز
تند و خشمگین، زورمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شعث
تصویر شعث
پراکنده در هم ژولیده، پراکندگی در کار، ژولیده موی شدن ژولیده موی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ارث
تصویر ارث
میراث یافتن، میراث بردن، آنچه از مرده برای بازماندگان بماند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرع
تصویر شرع
دین و مذهب راست و آشکار، آئین، کیش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرف
تصویر شرف
بزرگ و بلند قدر و عالی مرتبه گردیدن، بزرگوار شدن، بلندی، آبرو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرق
تصویر شرق
صدای بهم خوردن دو چیز آفتاب، جای بر آمدن آفتاب، مشرق
فرهنگ لغت هوشیار
ریا، کفر، کافر شدن، برای خدا شریک دانستن دام تله بالان هنبازی، خداچندی، بهره قول به انبازی برای خدا قایل شدن شریک برای خدا اعتقاد به تعدد خدایان بت پرستی کفر مقابل توحید. یا شرک اصغر. شرک خفی. یا شرک جلی. قایل شدن شریک برای خدا مقال خفی. ریا شرک اصغر مقابل شرک جلی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرم
تصویر شرم
خجالت، عار، عیب، حیا، انفعال
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرو
تصویر شرو
انگبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شره
تصویر شره
حریص، آزمند
فرهنگ لغت هوشیار
کادمند سوداگر، برگزیده اسپ کوه، راه، سوی، بشتر سر دلم جوششی است باخارش که پوست را سیاه کنددرفرهنگ عربی فارسی لاروس واژه کهیرآمده کهیریاکییرجوششی است با خارش که پوست را سرخ کند
فرهنگ لغت هوشیار
آشامیدن نوشیدن آشامندگان می می آشامان، بهره آب، آبشخور پارچه ای از کتان بسیار نازک و گران بها که در قدیم از آن پیراهن و دستار می کردند و کشور مصر به ساختن آن مشهور بود. آشامیدن نوشیدن، حلاوت طاعت و لذت کرامت و راحت انس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرج
تصویر شرج
نوع و قسم، فرقه، گروه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرح
تصویر شرح
بیان، کشف، باز نمودن، چگونگی، روشن کردن، گزارش، گشودن، وسعت دادن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرر
تصویر شرر
پاره آتش که بجهد، آتشپاره، سرشک آتش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرس
تصویر شرس
خارک خارکوچک شوره گز بدخوی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرط
تصویر شرط
لازم گردانیدن، پیمان کردن، گرو بستن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبث
تصویر شبث
عنکبوت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حرث
تصویر حرث
کشت کردن، کاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرف
تصویر شرف
آبرو، بزرگ منشی، پیره ها، نزدیک به
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرم
تصویر شرم
آزرم
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرم
تصویر شرم
حیا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ارث
تصویر ارث
مرده ریگ، وامانده، نیامانده، واهشته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرح
تصویر شرح
آشکاری، فرانمون، گزارش، زند، ریز
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرط
تصویر شرط
سامه، بایسته
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شرق
تصویر شرق
خاور، خورآیان
فرهنگ واژه فارسی سره