جدول جو
جدول جو

معنی شراط - جستجوی لغت در جدول جو

شراط
(تَ بَ لَ)
مشارطه. هر یک از دو تا بر دیگری شرط کردن. (ناظم الاطباء). این مصدر در متون دیگر نبود. در تاج العروس مشارطه به معنی ’شرط کل منها علی صاحبه’ آمده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ضراط
تصویر ضراط
رها کردن باد صدادار از مقعد، ضرطه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شرار
تصویر شرار
آنچه از آتش به هوا می پرد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از اشراط
تصویر اشراط
علامت، نشانه
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
جمع واژۀ شرط. (ترجمان علامۀ جرجانی ص 61). جمع واژۀ شرط. نشانه ها. و اشراطالساعه، نشانه های قیامت. (منتهی الارب). نشانه های رستخیز.
لغت نامه دهخدا
(مِ)
نشتر. (منتهی الارب) (آنندراج). مبضع. غالباً به چیزی گویند که با آن پوست را جهت برآمدن خون، مجروح سازند. (از اقرب الموارد). نیشتر. (ناظم الاطباء). تیغ نیش. نیشتر. مشرط، اول هر چیزی. ج، مشاریط. (منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) ، ساز و ساختگی کار. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(نُ لَ / لِ)
نشان کردن شتر و گوسپند و جز آن جهت فروختن. (منتهی الارب). نشان کردن. (زوزنی). اعلان کردن به اینکه شتر برای فروش است. (از اقرب الموارد).
لغت نامه دهخدا
مرغراه راهی که ازمیان مرغزار بند کفش از دوال، جمع شرک، گیاه خشک باران رسیده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشراط
تصویر مشراط
نیشتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صراط
تصویر صراط
راه راست، طریق، صراط مستقیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شیاط
تصویر شیاط
بوی سوخته پنبه یا پشم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شناط
تصویر شناط
خوش آب و رنگ: زن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شروط
تصویر شروط
جمع شرط، پیمان، وفا بعهد
فرهنگ لغت هوشیار
خرید، فروش، کناره کنار، فروش ازواژگان دوپهلو، بهای کالا خریدن، فروش (از اضداد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراب
تصویر شراب
آشامیدنی، نوشیدنی آب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاط
تصویر شحاط
گریزنده، شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرار
تصویر شرار
پاره آتش که برجهد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراس
تصویر شراس
پارسی تازی شگته به شیوه قلب سریش چسب
فرهنگ لغت هوشیار
افراشته دکل بادبان گردن شتر سایبان، زه کمان، چادرشامیانه بادبان کشتی، خیمه شامیانه، سایبان، زه کمان که مادام بر کمان است، گردن شتر، جمع اشرعه شرع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شراق
تصویر شراق
تابخانه جای نشستن درآفتاب زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شران
تصویر شران
پیاپی ریزان و روان، باران
فرهنگ لغت هوشیار
بهترین داراک، بدترین داراک از واژگان دوپهلو نام گروهی ازرویگردانان (خوارج)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرایط
تصویر شرایط
شرطها و پیمانها و قرارها
فرهنگ لغت هوشیار
آمادن برای فروش، آمادن برای کار، شتابانیدن پیک، آسان کردن، جمع شرط، نشان ها، زبون ترین مردم جمع شرط و شرط علامتها نشانها. یا اشراط صبح. نشانهای بامداد
فرهنگ لغت هوشیار
رزه ریسمانی که برآن جامه شسته آویزند، کبار کبار ریسمان بافته شده از برگ نیام خرمابن، نوار (فیلم)، بویه دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شطاط
تصویر شطاط
راست بالایی
فرهنگ لغت هوشیار
ماه فوریه نام یکی از ماه های رومیان پنجمین ماه سال سریانی ماخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریبا بر آن منطبقاست. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سراط
تصویر سراط
پارسی تازی گشته سرتک راه راه روشن شمشیر بران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خراط
تصویر خراط
آنکه چوب تراشد و برابر سازد، تراشنده چوب
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زراط
تصویر زراط
راه
فرهنگ لغت هوشیار
شرایط د رفارسی، جمع شریطه، پیمان ها سامه ها جمع شریطه پیمانها قرارها قراردادها. توضیح در تداول فارسی جمع شرط گیرند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشراط
تصویر اشراط
جمع شرط، نشانه ها
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شرایط
تصویر شرایط
سامه ها
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شراب
تصویر شراب
می
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از صراط
تصویر صراط
چینواد
فرهنگ واژه فارسی سره