- شرابخوار
- میخواره باده گساری میخواره می پرست. میخواره می پرست. میخواره می پرست
معنی شرابخوار - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
![تصویری از گرانخوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/nam/0/0/0/3/6/nam-0003684.jpg)
آنکه غراب را می خورد خورنده زاغ و کلاغ، زغال خوارنده: طاوس غراب خوار هر دم گاورس ز چینه دان بر انداخت. (خاقانی)
کسی که متصدی امور مربوط به آبدارخانه و شراب نوشی پادشاهان و بزرگان بوده است، ساقی
چمانی (ساقی)، آبدار نوشاکدار متصدی شربت خانه متصدی آبدار خانه پادشاهان و بزرگان، شربت دار، ساقی
![تصویری از شادخوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/1/9/5/amd-0019521.jpg)
شادی خوار، شادمان، خوشحال، برای مثال باده شناس مایۀ شادی و خرّمی / بی باده هیچ جان نشد از مایه شادخوار (مسعودسعد - ۵۴۲) ، تو شادی کن ار شادخواران شدند / تو با تاجی ار تاج داران شدند (نظامی۵ - ۹۱۰) ،
خوش گذران، برای مثال به پیری و به خواری بازگردد / به آخر هر جوان و شاد خواری (ناصرخسرو - ۵۰۲)، شراب خوار
خوش گذران، برای مثال به پیری و به خواری بازگردد / به آخر هر جوان و شاد خواری (ناصرخسرو - ۵۰۲)، شراب خوار
![تصویری از چراخوار](https://jadvaljoo.ir/WordCard/amd/0/0/3/8/6/amd-0038634.jpg)
چراگاه، جای چریدن حیوانات علف خوار، علفزار، مرتع، چرازار، سبزه زار، چرام، مسارح، چراجای، چرامین، چراخور برای مثال چراخوار شد مرگ و ما چون چرا / به جان خوردنش نیست چون و چرا (اسدی - ۴۰۱)