جدول جو
جدول جو

معنی رباخوار

رباخوار((رِ. خا))
نزول خور، آن که ربا خورد
تصویری از رباخوار
تصویر رباخوار
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با رباخوار

رباخوار

رباخوار
سود خوار، زیادتی خوار، کسی که در داد و ستد ربا میگیرد
رباخوار
فرهنگ لغت هوشیار

رباخوار

رباخوار
سودخوار. پاره خور. (یادداشت مرحوم دهخدا). فزونی خوار. زیادتی خوار. خورندۀ سود مرابحه. پول رباخوار. (ناظم الاطباء). کسی که در دادوستد ربا میگیرد. (ناظم الاطباء) :
رباخواری از نردبانی فتاد
شنیدم که هم درنفس جان بداد.
سعدی.
و رجوع به ربا و رباخواره شود
لغت نامه دهخدا

رباخواری

رباخواری
رباخوارگی. خوردن پول ربا. عمل رباخوار. پول فزونی حرام خواری:
رباخواری مکن این پند بنْیوش
که با شیر رباخور کرد خرگوش.
نظامی
لغت نامه دهخدا

رباخواره

رباخواره
رباخوار. که پول ربا بخورد. که سود مرابحه بخورد. خورندۀ پول ربا. ج، رباخوارگان:
جز ندامت بقیامت نبرد رهبر تو
تات میخواره رفیقست و رباخواره ندیم.
ناصرخسرو.
حرص رباخواره ز محرومی است
تاج رضا بر سر محکومی است.
نظامی.
گزیت رباخوارگان چون دهم
بخود بر چنین خواریی چون نهم ؟
نظامی.
و رجوع به ربا و رباخوار و رباخواری شود
لغت نامه دهخدا

رباخور

رباخور
رباخوار. رباخواره:
رباخواری مکن این پند بنیوش
که با شیر رباخور کرد خرگوش.
نظامی.
و رجوع به رباخوار و رباخواره و ربا شود
لغت نامه دهخدا