جدول جو
جدول جو

معنی شدیق - جستجوی لغت در جدول جو

شدیق(شَ)
وادیی است در ارض طایف، ناحیه ای است از نواحی آن و شذیق نیز روایت شده است. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا
شدیق(شَ)
هر دو کنارۀ رود. (منتهی الارب). ج، شدق. (از اقرب الموارد). هر دو کنارۀ رود و کنار رودبار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شقیق
تصویر شقیق
(پسرانه)
نام یکی از سرداران علی (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
(پسرانه)
بنده خالص خداوند، بسیار راستگو و درستکار، لقب حضرت یوسف (ع) پسر یعقوب (ع)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شقیق
تصویر شقیق
برادر، پسری که با دختر یا پسر دیگر از یک پدر و مادر باشد، نسبت به آن پسر یا دختر برادر است، داداش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
راستگو، مهربان، مخلص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شدید
تصویر شدید
سخت، تند، سختگیر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شایق
تصویر شایق
خواستار، مشتاق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفیق
تصویر شفیق
مهربان، دلسوز
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شهیق
تصویر شهیق
فرو بردن دم ونفس، صدای حیوانات مخصوصاً صدای خر، کنایه از زشت و ناخوشایند مانند صدای خر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
بندۀ خالص خداوند، راستگو
فرهنگ فارسی عمید
پسر خوانده، کبتنگبین چوبی که بر سر آن موم انگبین دار گذارند و در کندو نهند تا کبت (زنبور عسل) بچگان را انگبین خوراند
فرهنگ لغت هوشیار
دم فرو بردن، بانگ گوشخراش، واپسین آواز خر نفس کشیدن داخل شدن هوا در ریتین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
دوست، یار بسیار راستگو
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفیق
تصویر شفیق
مهربان، دلسوز، رحیم، پرمهر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقیق
تصویر شقیق
چاک شده و نیمه شده، نیمه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شدید
تصویر شدید
سخت، قوی، تند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شدیم
تصویر شدیم
کپیک خوربری ازجانوران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شایق
تصویر شایق
مشتاق، راغب، خاطر خواه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شریق
تصویر شریق
خوردم، خوبروی، درخشان، خردچوز
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
((صَ))
دوست، دوست خالص
فرهنگ فارسی معین
تصویری از صدیق
تصویر صدیق
((ص دُ))
بسیار راست گو
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شهیق
تصویر شهیق
((شَ))
نفس کشیدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شدید
تصویر شدید
((شَ))
سخت، قوی، فراوان، تند، ظالم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شفیق
تصویر شفیق
((شَ))
مهربان، دلسوز
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شقیق
تصویر شقیق
((شَ))
آن چه که از میان دو نیمه شده، هر یک از آن دو شقیق دیگری است، برادر ابی و امی، نظیر، مثل
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شایق
تصویر شایق
((یِ))
راغب، مشتاق
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شدید
تصویر شدید
سخت، سهمگین
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شدید
تصویر شدید
Drastic, Fierce, Intense, Severe, Stark, Vehement
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شدید
تصویر شدید
резкий , свирепый , интенсивный , тяжелый , сильный , яростный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شدید
تصویر شدید
drastisch, heftig, intensiv, schwer, stark, vehement
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شدید
تصویر شدید
радикальний , лютий , інтенсивний , серйозний , сильний , лютій
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شدید
تصویر شدید
drastyczny, dziki, intensywny, surowy, silny, gwałtowny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شدید
تصویر شدید
极端的 , 凶猛的 , 强烈的 , 严重的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شدید
تصویر شدید
drástico, feroz, intenso, severo, forte, veemente
دیکشنری فارسی به پرتغالی