جدول جو
جدول جو

معنی شدیاریدگی - جستجوی لغت در جدول جو

شدیاریدگی
(شُ دَ / دِ)
حالت و چگونگی شدیاریده. رجوع به شدیاریدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاریدگی
تصویر شاریدگی
حالت و چگونگی شاریده
فرهنگ فارسی عمید
(شُ رَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی شدیارنده. رجوع به شدیاریدن شود
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ / دِ)
حالت و چگونگی شدکاریده
لغت نامه دهخدا
(شُ دَ)
درخور شدکار کردن
لغت نامه دهخدا
(شُ رَ دَ / دِ)
حالت و چگونگی شدکارنده
لغت نامه دهخدا
(نِ مَ دَ)
مصدر شدیار باشد که به معنی جفت گاو راندن و زمین را شکافتن و مستعد ساختن است بجهت زراعت کردن. (برهان). جفت راندن در زمین. (شرفنامۀ منیری). شیاریدن. شخم زدن
لغت نامه دهخدا
(دَ)
حاصل مصدر از شاریدن، حالت و چگونگی شاریده. رجوع به شاریدن و شاریده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از شدیاریدن
تصویر شدیاریدن
((شُ دَ))
شیار کردن زمین
فرهنگ فارسی معین