معنی شاریدگی - فرهنگ فارسی عمید
واژههای مرتبط با شاریدگی
شاریدگی
- شاریدگی
- حاصل مصدر از شاریدن، حالت و چگونگی شاریده. رجوع به شاریدن و شاریده شود
لغت نامه دهخدا
خاریدگی
- خاریدگی
- عمل خاریدن. کیفیت خاریده. رجوع بخاریدن شود
لغت نامه دهخدا
شارندگی
- شارندگی
- حالت و چگونگی شارنده. رجوع به شارنده و شاریدن شود
لغت نامه دهخدا
شاشیدگی
- شاشیدگی
- حالت و چگونگی شاشیده، کیفیت و حالت آنچه بر آن شاشیده باشند. رجوع به شاشیدن و شاشیده شود
لغت نامه دهخدا
شاریدنی
- شاریدنی
- صفت از شاریدن. جاری شدنی. تراویدنی. ریختنی. رجوع به شاریدن شود
لغت نامه دهخدا