جدول جو
جدول جو

معنی شحا - جستجوی لغت در جدول جو

شحا
فراخ
تصویری از شحا
تصویر شحا
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شحام
تصویر شحام
پیه فروش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاط
تصویر شحاط
گریزنده، شتر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاح
تصویر شحاح
زفت، آزمند، اندک چون آب، شترکم شیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاج
تصویر شحاج
آوای کلاغ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحاث
تصویر شحاث
گدای چسبان، گل مژه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شفا
تصویر شفا
(پسرانه)
بهبود یافتن از بیماری، تندرستی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از ضحا
تصویر ضحا
(دخترانه و پسرانه)
زمانی پس از برآمدن افتاب، چاشتگاه، نام سوره ای در قرآن کریم
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شفا
تصویر شفا
بهبود، درمان
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از رحا
تصویر رحا
سنگ آسیا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از حشا
تصویر حشا
درون، اندرونه، ضربت بر شکم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سحا
تصویر سحا
مهر نامه، عنوان نامه واحد سحاء ه، جمع اسحیه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شتا
تصویر شتا
زمستان نیاز شویش خشکسالی زمستان فصل سرما، گرسنه، زمستان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحوا
تصویر شحوا
فراخدهانه چون چاه، فراخگام چون شتران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحو
تصویر شحو
فراخی گام، درون، بازکردن دهان را، بازشدن دهان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحنا
تصویر شحنا
دشمنی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحن
تصویر شحن
بارکردن بارگیری، پرکردن، دوراندن کینه ورزی
فرهنگ لغت هوشیار
پیه خوراندن، پیه گداختن پیه خوردن، فربهی: ماده شتر پس ازلاغری پیه، گوشت سپید، خودبینی سرمستی پیه ناک، انگور پوست کلفت پیه و گوشت، جمع شحوم. یا شحم و لحم. پیه و گوشت: بیندازی عظام و شحم و لحم من رگ و پی همچنان و جلد منشور
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شحر
تصویر شحر
دهان بازکردن دهان گشودن، لورگاه (لور سیل)، رودگشاد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شجا
تصویر شجا
گلوگیر، اندوه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شما
تصویر شما
ضمیر جمع مخاطب، ضمیر شخصی منفصل دوم شخص جمع
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شلا
تصویر شلا
لنگی در اندام، کم سویی در چشم، تن، مانده
فرهنگ لغت هوشیار
بز کوهی. توضیح این کلمه به سبب مشابهت با کلمه شکار و نیز بدان جهت که بز کوهی را شکار کنند به صورت شکار نیز استعمال شود
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شقا
تصویر شقا
سختی و تنگی و بد بختی، شقاوت، عسرت
فرهنگ لغت هوشیار
دشمن داشتن، دوری جستن، خستویی، بیزاری، حرکت انسان یا جانور بر روی آب بوسیله، تحرک بازوان و پاها، سباحت
فرهنگ لغت هوشیار
بشازش درمان بهبودی تندرستی، داروی دل بهبود یافتن از بیماری، بهبودی رهایی از مرض، دوا درمان، جمع اشفیه، تندرستی و بهبود از مرض، بهبود پذیر
فرهنگ لغت هوشیار
ناهمواری دندان، چکمیزک چک چک شاشیدن (شغا برابر با جعبه پارسی است بیفکند رستم شغا و کمان فردوسی) ترکش تیردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شگا
تصویر شگا
ترکش تیر دان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شرا
تصویر شرا
خریدن، فروش. این کلمه از اضداد است
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شوا
تصویر شوا
آبله
پینۀ کف دست
گوشت یا هر چیز بریان شده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شحم
تصویر شحم
پیه، چربی، در علم زیست شناسی قسمت گوشتی گیاه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ضحا
تصویر ضحا
وقتی که روز نزدیک به نصف شدن می رسد، وقت قبل از ظهر
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا
تصویر شفا
تندرستی دادن، کسی را از بیماری رهانیدن، تندرست ساختن، بهبود و رهایی از مرض، جمع اشفیه، دوا، دارو، درمان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شفا
تصویر شفا
بقیۀ ماه پیش از آنکه ناپدید شود، کنارۀ چیزی، لبۀ چیزی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شنا
تصویر شنا
رفتن مسافتی در آب با حرکت دادن دست ها و پاها، شنار، شناه، شناو، اشناب، آشناب، اشناه، آشناه، آشنا، اشنه، سباحت
فرهنگ فارسی عمید