سینی. وآن خوانی است که از طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن سازند. (برهان). تشت خوان رویین بود. به معنی سینی. (صحاح الفرس). طشت رویین باشد که سینی نیز گویند وشمس فخری به نون (شنی) آورده است. (مجمعالفرس سروری). ظاهراً مصحف شینی باشد و در جهانگیری و فرهنگ نظام نیامده و شاهدی دیده نشد. (حاشیۀبرهان چ معین)
سینی. وآن خوانی است که از طلا و نقره و مس و برنج و امثال آن سازند. (برهان). تشت خوان رویین بود. به معنی سینی. (صحاح الفرس). طشت رویین باشد که سینی نیز گویند وشمس فخری به نون (شنی) آورده است. (مجمعالفرس سروری). ظاهراً مصحف شینی باشد و در جهانگیری و فرهنگ نظام نیامده و شاهدی دیده نشد. (حاشیۀبرهان چ معین)
جمع واژۀ شتیت به معنی کار پراکنده. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). متفرق: تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتی. (قرآن 14/59) ،... و دلهای ایشان پراکنده است. (از محیط المحیط). - ، قوم شتی،گروه از اصناف مردم. (منتهی الارب). قومی از قبایل متفرق. (از اقرب الموارد). و رجوع به شتیت شود. ، در استعمال از لفظ شتا که مأخوذ از عربی است به معنی کثرت و بسیاری چیزی مراد میگردد چرا که پراکندگی اعداد را کثرت و بسیاری لازم است. (از غیاث اللغات)
جَمعِ واژۀ شتیت به معنی کار پراکنده. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). متفرق: تحسبهم جمیعاً و قلوبهم شتی. (قرآن 14/59) ،... و دلهای ایشان پراکنده است. (از محیط المحیط). - ، قوم شتی،گروه از اصناف مردم. (منتهی الارب). قومی از قبایل متفرق. (از اقرب الموارد). و رجوع به شتیت شود. ، در استعمال از لفظ شتا که مأخوذ از عربی است به معنی کثرت و بسیاری چیزی مراد میگردد چرا که پراکندگی اعداد را کثرت و بسیاری لازم است. (از غیاث اللغات)
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زرو، زلو، جلو، شلک، شلکا، شلوک، خرسته، مکل، دیوک، دیوچه، علق
زالو، کرمی کوچک و سیاه رنگ که در آب زندگی می کند و با مکنده های روی بدنش خون جانوارن را می مکد زَرو، زَلو، جَلو، شَلک، شَلکا، شَلوک، خِرِستِه، مَکِل، دیوَک، دیوچِه، عَلَق
منسوب به دشت صحرایی، یکی از آوازهای ایرانی و آن نمونه ایست از زندگی ساده و بی آلایش نظیر زندگی بی تکلف چوپانی و صحرا و دشت نشینی. این آواز در عین سادگی گه چنان موثر و دلرباست که شنونده اشک حسرت بر گونه میفشاند. گام دشتی با شور تفاوتی ندارد ولی نوت شاهد آن درجه پنجم گام شور است. (نوت شاهد حجاز) گام دشتی را میتوان مانند گام شور نوشت (خالقی. مجله موزیک)
منسوب به دشت صحرایی، یکی از آوازهای ایرانی و آن نمونه ایست از زندگی ساده و بی آلایش نظیر زندگی بی تکلف چوپانی و صحرا و دشت نشینی. این آواز در عین سادگی گه چنان موثر و دلرباست که شنونده اشک حسرت بر گونه میفشاند. گام دشتی با شور تفاوتی ندارد ولی نوت شاهد آن درجه پنجم گام شور است. (نوت شاهد حجاز) گام دشتی را میتوان مانند گام شور نوشت (خالقی. مجله موزیک)