جدول جو
جدول جو

معنی شترمآبی - جستجوی لغت در جدول جو

شترمآبی(شُ تُ مَ)
اشترمآبی. وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین) ، کهنه پرستی. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشترمآبی شود، در تداول عامه یک دندگی و قرصی و پافشاری در کار. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، کینه توزی و بطور خلاصه داشتن صفاتی که معمولاً به شتر نسبت داده میشود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شترمآب
تصویر شترمآب
متین و موقر مانند شتر، ویژگی کسی که مانند شتر به تانی و کندی حرکت کند
فرهنگ فارسی عمید
(اُ تُ مَ)
کهنه پرستی. شترمآبی.
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ مَ)
اشترمآب. بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین) ، کهنه پرست. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشترمآب شود
لغت نامه دهخدا
(اُ تُ مَ)
کهنه پرست. شترمآب، دور رفتن ستور به چرا، دور شدن. (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
اشترمیری. مردن پیاپی شتران به سبب سرایت امراض. مرگامرگی شتران. و رجوع به اشترمیری شود
لغت نامه دهخدا
(رِ)
کنایه از نهنگ است. (ناظم الاطباء) (از آنندراج) ، تمساح. (ناظم الاطباء). رجوع به تمساح شود
لغت نامه دهخدا
(شُ تُ)
دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه. دارای 52 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
تصویری از اشترمابی
تصویر اشترمابی
وقار متانت، کهنه پرستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شترماب
تصویر شترماب
شترروش
فرهنگ لغت هوشیار
کبوتر چاهی
فرهنگ گویش مازندرانی