معنی شترمآب
- شترمآب
- متین و موقر مانند شتر، ویژگی کسی که مانند شتر به تانی و کندی حرکت کند
واژههای مرتبط با شترمآب
شترمآب
- شترمآب
- اشترمآب. بیش از حد لزوم موقر و بطی ٔ و بسته کار. بسیار موقر. متین زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین) ، کهنه پرست. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشترمآب شود
شترماب
- شترماب
- شترروش
اشترمآب
- اشترمآب
- کهنه پرست. شترمآب، دور رفتن ستور به چرا، دور شدن. (منتهی الارب) (آنندراج)
شترمآبی
- شترمآبی
- اشترمآبی. وقار و متانت زیاده از حد. (فرهنگ فارسی معین) ، کهنه پرستی. (یادداشت مؤلف). رجوع به اشترمآبی شود، در تداول عامه یک دندگی و قرصی و پافشاری در کار. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده) ، کینه توزی و بطور خلاصه داشتن صفاتی که معمولاً به شتر نسبت داده میشود. (فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده)
شترآب
- شترآب
- دهی از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه. دارای 52 تن سکنه. آب آن از قنات و محصول آن غلات و پنبه است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
اشترماب
- اشترماب
- بسیار موقر متین، کهنه پوست
شکر آب
- شکر آب
- شربت ساخته از آب که شکر در آن کنند ما السکر. یا شکر سوزان. چیزی نظیر نبات سوخته، رنجش اندکی که میان دو دوست پدید آید
شترمور
- شترمور
- مورچۀ بسیار بزرگ، در افسانه، مورچه ای بزرگ به اندازل یک بز
شترمرغ
- شترمرغ
- اشترمرغ، پرنده ای است از راسته دوندگان که بلندی اش تا 3 متر می رسد، این پرنده دارای بال های کوچک است که هیچ وقت برای پرواز به کار نمی رود، وی به سرعت می دود و ماده آن در طول عمر فقط 20 تخم می گذارد
