- شبکه
- تار
معنی شبکه - جستجوی لغت در جدول جو
- شبکه
- هر چیز سوراخ سوراخ را گویند
- شبکه
- هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، دام صیاد
چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم که در یک رشته کار می کنند، مفرد واژۀ شباک و شبکات،
- شبکه ((شَ بَ کَ یا کِ))
- هر چیز سوراخ سوراخ، تور ماهی گیری، در فارسی چند مؤسسه یا دستگاه وابسته به هم را گویند که در یک رشته کار کنند، بانکی مجموعه سازمانی به هم پیوسته با هدف اجرای عملیات بانکی، کامپیوتری تعدادی کامپ
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
مشبکه در فارسی مونث مشبک روزندار توری مونث مشبک
ظرف چوبین بزرگ سر بسته برای آب
مانند، همانند، همدیس، همسان
پوشیدگی، گمان
جمع شائک، خاردارها تیزها شاکه خارزار خارستان
هاوندش مونث شبح تیرتاک (تیرطاق)، پای بنداسپ
یارجداناشدنی جسبیار
همانند، نظیر، همچون، همتا
تور توری تورسر
پوشیدگی کار و مانند آن
پرده حساس کره چشم را گویند
سازمان نیشگی دامی دامیک پرویزنیک منسوب به شبک و شبکه
پارسی تازی گشته شبکور
سیرکنک
برز بالا
بالانک دام کوچک
فرانسوی تکان خوردن، بر خوردن، به هم خوردن تک از شوک سر نیزه زینه سر تیز، توان، نیش نیش کژدم، دفتین شانه جولاهگان، چنگال خوراک خوری، سیخک پای خروس، (با این آرش در فارسی به کار می رود) : برفره فرهت داب شکوه واحد شوک یکی خار. یا شوکه بیضا. باد آورد، کنگر خر
مانند، همانند، تعزیه
پوشیدگی کاری یا امری، امری که در آن حکم به صواب یا خطا نتوان کرد، شک و گمان، در فقه اشکال در تمیز دادن حق از باطل یا حلال از حرام
ویژگی کسی که دچار شوک شده
شوکه شدن: دچار شوک شدن
شوکه شدن: دچار شوک شدن
خار، هر یک از زائده های نوک تیزی که در شاخه های بعضی درختان و گیاهان می روید، تیغ، هر چیز شبیه تیغ گیاه
پرده ای نازک و شفاف در داخل کرۀ چشم، پردۀ حساس کرۀ چشم
ظرف چوبی یا فلزی بزرگ استوانه ای شکم دار برای آب، شراب، نفت یا مایع دیگر
ناوچۀ آهنی که سیم و زر گداخته را در آن می ریزند تا شمش شود
لوله کرده، پاره شکسته از چیزی، چربی ماسیده، سست سبک
گول، زمین نرم
دریدن و پاره کردن، مکه معظمه