قبۀ شباک، قبه ای بوده است مشبک و خلیفه گاه بیعت بر کرسی می نشست و در بیرون منبری می نهادند و وزیر بر منبری میشد و استادالدار به یک پایه زیرتر و از مردمان برای خلیفه بیعت می ستدند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به استادالدار و استاذالدار شود
قبۀ شباک، قبه ای بوده است مشبک و خلیفه گاه بیعت بر کرسی می نشست و در بیرون منبری می نهادند و وزیر بر منبری میشد و استادالدار به یک پایه زیرتر و از مردمان برای خلیفه بیعت می ستدند. (از یادداشت مؤلف). رجوع به استادالدار و استاذالدار شود
گیاهی است مانند گیاه دلبوث و شیرین تر از آن. (منتهی الارب). گیاهی است چون دلبوث. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، هرچه از نی و مانند آن که در هم نهاده باشند بر صنعت بوریاها. شباکه، یک پاره از آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، دوالهای در هم آمده میان چوبهای کج محمل. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، پنجره که در آن چوبها یا آهنهای برهم نهاده نصب کنند چون خمیدگی های محملها، ازتداخل و در هم آمدن پوست بزغاله. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). رایته ینظر من الشباک، او را دیدم که از پنجره نگاه میکرد. (از اقرب الموارد) : نور روی یوسفی وقت عبور درفتادی در شباک هر قصور. مولوی. ، دام. آنچه از چوب و آهن و جز آن بر شکل دام سازند و به جایی نصب کنند. (منتهی الارب). دام شکارگر. (از اقرب الموارد) ، شکارگران. گویا جمع شابک است چون قاری و قراء. گویند: رایت الشباک علی الماء، دیدم که ایشان شکارگرانند با دام. (از اقرب الموارد)
گیاهی است مانند گیاه دلبوث و شیرین تر از آن. (منتهی الارب). گیاهی است چون دلبوث. (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، هرچه از نی و مانند آن که در هم نهاده باشند بر صنعت بوریاها. شباکه، یک پاره از آن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (از آنندراج) ، دوالهای در هم آمده میان چوبهای کج محمل. (منتهی الارب) (از آنندراج) ، پنجره که در آن چوبها یا آهنهای برهم نهاده نصب کنند چون خمیدگی های محملها، ازتداخل و در هم آمدن پوست بزغاله. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). رایته ینظر من الشباک، او را دیدم که از پنجره نگاه میکرد. (از اقرب الموارد) : نور روی یوسفی وقت عبور درفتادی در شباک هر قصور. مولوی. ، دام. آنچه از چوب و آهن و جز آن بر شکل دام سازند و به جایی نصب کنند. (منتهی الارب). دام شکارگر. (از اقرب الموارد) ، شکارگران. گویا جمع شابک است چون قاری و قراء. گویند: رایت الشباک علی الماء، دیدم که ایشان شکارگرانند با دام. (از اقرب الموارد)
نام جایگاهی است از طرف راست مصعد به مکه از سوی واقصه بطرف مغرب بر هفت میلی. (از معجم البلدان) نام جایی است در بلاد غنی بن اعصر میان ابرق عزاف و مدینه. (از معجم البلدان)
نام جایگاهی است از طرف راست مصعد به مکه از سوی واقصه بطرف مغرب بر هفت میلی. (از معجم البلدان) نام جایی است در بلاد غنی بن اعصر میان ابرق عزاف و مدینه. (از معجم البلدان)
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند
جمع شبکه، پرویزن ها دام ماه دامساز دامگذار هر چیز سوراخ سوراخ، پنجره و روزنه سوراخ سوراخ، تور ماهیگیری، جمع شباک شبکات. یا شبکه جاسوسی. دسته های جاسوسان با تشکیلات خاص که در کشوری به جاسوسی اشتغال ورزند
به معنی دسته ای از شباک. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). به معنی پنجره، شبکه و دام شکارچی، زره هایی که درهم بافته باشد. (از متن اللغه) ، یک پاره از نی و جز آن که بر صنعت بوریا در هم نهاده باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به شباک شود
به معنی دسته ای از شباک. ج، شبابیک. (از اقرب الموارد). به معنی پنجره، شبکه و دام شکارچی، زره هایی که درهم بافته باشد. (از متن اللغه) ، یک پاره از نی و جز آن که بر صنعت بوریا در هم نهاده باشند. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب). رجوع به شباک شود
دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 91 هزارگزی جنوب باختری شوسف، 27 هزارگزی جنوب میغان. دره، گرمسیر. سکنۀ آن 33 تن. آب آنجا از قنات. محصول غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
دهی از دهستان نهبندان بخش شوسف شهرستان بیرجند، در 91 هزارگزی جنوب باختری شوسف، 27 هزارگزی جنوب میغان. دره، گرمسیر. سکنۀ آن 33 تن. آب آنجا از قنات. محصول غلات. شغل اهالی زراعت. راه آن مالرو است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
ماه فوریه نام یکی از ماه های رومیان پنجمین ماه سال سریانی ماخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریبا بر آن منطبقاست. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
ماه فوریه نام یکی از ماه های رومیان پنجمین ماه سال سریانی ماخوذ از نام یازدهمین ماه سال یهودیان که تقریبا بر آن منطبقاست. این ماه در 31 ژانویه تقویم رومی شروع می شود و شامل 28 روز است و در هر چهار سال یک روز کبیسه بدین روزها افزوده می گردد
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان
کسی که بسیار شک و تردید داشته باشد همرده زنجیره گون، خانه های جور، همریخت از پارسی شکدار پر گمان بسیار شک کننده، جمع شکاکین، کسی که منکر حصول علم باشد شکاکیت شکاکین شکاکان