- شایان (پسرانه)
- سزاوار، سزاوار، شایسته، ممکن، مقدور
معنی شایان - جستجوی لغت در جدول جو
- شایان
- لایق و سزاوار، درخور
- شایان
- سزاوار، شایسته
- شایان
- درخور، شایسته، سزاوار، لایق، مستحقّ، باب، ارزانی، شایگان، سازوار، محقوق، مناسب، صالح، اندرخور، فرزام، خورا، بابت، فراخور، خورند
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
شایستگی سزاواری لیاقت
سزاواری
(دخترانه و پسرانه)
فرهنگ نامهای ایرانی
شاد، خرم، از شخصیتهای شاهنامه، نام پسر برزین از مردم توس و نام یکی از راویان شاهنامه
سرخرگ
آخر، تنها، غایت، کران، فرجام، عاقبت، سرانجام، منتهی، ته
در حال زاییدن
لایق، سزاوار
شاد خوشحال خرم مسرور مقابل اندوهگین اندوهناک غمناک
رگ جهنده، و آن رگی است که از قلب میروید و جدا میشود، سرخرگ
شوینده، در حال شستن
شاد، خوشحال، خوش دل، شادمان، برای مثال بس که بر گفته پشیمان بوده ام / بس که بر ناگفته شادان بوده ام (رودکی - ۵۳۷) ، درحال خوشی و خوشحالی
نقطه یا لحظۀ اتمام چیزی، نهایت، انتها، بخش آخری هر چیز، بخش پایینی هر چیز، برای مثال سخن نیز نشنید و نامه نخواند / مرا پیش تختش به پایان نشاند (فردوسی - ۲/۳۴۱)
درخور، شایسته، سزاوار، لایق، خورا، باب، بابت، مناسب، اندرخور، صالح، فراخور، شایان، فرزام، مستحقّ، محقوق، ارزانی، خورند، سازوار
ویژگی هر چیز خوب و پسندیده و گران مایه، درخور پادشاه،
کار بی مزد و رایگان برای مثال اگر بگروی تو به روز حساب / مفرمای درویش را شایگان (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۴)
در علوم ادبی در قافیه، قافیۀ شعر که در آن تحکمی باشد، برای مثال گرچه بعضی شایگان است از قوافی باش گو / عفو کن وقت ادا دانی ندارم بس ادات (انوری - ۳۷)
شایگان خفی: در علوم ادبی در قافیه، آن است که هرگاه الف و نون که دلالت بر فاعل می کند مانند گریان و خندان با الف و نون اصلی کلمه مانند زمان و مکان قافیه بشود یا آنکه یا و نون نسبت را مانند سیمین و آتشین با یا و نون اصلی مانند زمین و کمین قافیه کنند
شایگان جلی: در علوم ادبی در قافیه، آن است هرگاه الف و نون جمع مانند یاران و دوستان با الف و نون اصلی مانند جان و دهان قافیه بشود، قدما این نوع قافیه را در غزل و قصیده بیش از یک بار نمی آوردند و هر گاه شاعری قافیۀ شایگان می آورد به آن اشاره می کرد و عذر می خواست
ویژگی هر چیز خوب و پسندیده و گران مایه، درخور پادشاه،
کار بی مزد و رایگان
در علوم ادبی در قافیه، قافیۀ شعر که در آن تحکمی باشد،
شایگان خفی: در علوم ادبی در قافیه، آن است که هرگاه الف و نون که دلالت بر فاعل می کند مانند گریان و خندان با الف و نون اصلی کلمه مانند زمان و مکان قافیه بشود یا آنکه یا و نون نسبت را مانند سیمین و آتشین با یا و نون اصلی مانند زمین و کمین قافیه کنند
شایگان جلی: در علوم ادبی در قافیه، آن است هرگاه الف و نون جمع مانند یاران و دوستان با الف و نون اصلی مانند جان و دهان قافیه بشود، قدما این نوع قافیه را در غزل و قصیده بیش از یک بار نمی آوردند و هر گاه شاعری قافیۀ شایگان می آورد به آن اشاره می کرد و عذر می خواست
رگی که خون را از قلب به قسمت های مختلف بدن می رساند، سرخ رگ
جمع ما، ماها: تمام پهلوانان زبور شاه گفتند: ای پادشاه، مایان منت داریم و فرمان برداریم
آخر هر چیز، نهایت، انتها
شاد و خوشحال، خرم، مسرور
سزاوار، درخور شاه، هر چیز خوب و گران بها، فراخ، خزانه، گنج شاهانه
در حال خاییدن
Termination
завершение
Beendigung
завершення
zakończenie
término