- شاکل (پسرانه)
- شبیه و مانند
معنی شاکل - جستجوی لغت در جدول جو
- شاکل
- همانندی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
طریقه و مذهب
شکل، هیئت، صورت، سرشت، ذات
توت فرنگی، میوه ای سرخ رنگ و ترش طعم شبیه توت و درشت تر از آنکه ملین، ادرارآور، تصفیه کنندۀ خون و مقوی اعصاب است و برای اشخاص کم خون و مبتلایان به بیماری های سل، رماتیسم، نقرس، سنگ کلیه و تصلب شرائین نافع است، بوتۀ این میوه کوچک با برگ های درشت و ساقه های باریک خزنده است، چیلک، چیالک، چلم
همشکل شدن
مانند، مشابه، هم شکل
در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن
در علم عروض از بحور شعر بر وزن فاعلاتن مفاعیلن مفاعیلن
هم شکل شدن مانند هم شدن
مشکل ها، مشکلات، جمع واژۀ مشکل
همشکل، مشابه، مانند جمع مشکل
ریسمانی که بر زانوی شتر بندند تا فرار نکند حیله و تزویر حیله و تزویر
فرانسوی گل کمر (جواهرات سلطنتی ایران)
در بر گیرنده، دارای
دادخواه
پیشه ور، کاردار
ناروند بی فرزند
خوردگی، درخشندگی
فراگیرنده، عمومیت دارنده
نوعی غله که بدان نان پزند
دانه ای سرخ یا سیاه رنگ به اندازه باقلا
ناز پرورده نوجوان
شکایت و گله کننده، دادخواه
جمع شائک، خاردارها تیزها شاکه خارزار خارستان
سپاس دارنده، شکر کننده
مشغول کننده، در کار کننده
پارسی تازی گشته شاتل ازداروها روشنک (گویش شیرازی)
جمع شکل، پای بند ستور
دیو خار باد ریسه دوک
دارای شغل، مشغول به کار، مانع، برای مثال جهانیان به مهمّات خویش مشغول اند / مرا به روی تو شغلی ست از جهان شاغل (سعدی۲ - ۶۵۴)
شکر کننده، سپاس دارنده، سپاسگزار
بادریسه، قطعه ای از چرم یا چوب مدوّر که هنگام رسیدن نخ روی دوک قرار می دهند، کماج