جمع واژۀ کرابه. (منتهی الارب). جمع واژۀ کرابه. گویی با حذف الف بدین صورت جمع بسته شده است زیرا جمع فعاله افعله نمی آید. (از اقرب الموارد). جمع واژۀ کرابه و کرابه. (ناظم الاطباء). رجوع به کرابه شود
جَمعِ واژۀ کُرابَه. (منتهی الارب). جَمعِ واژۀ کرابه. گویی با حذف الف بدین صورت جمع بسته شده است زیرا جمع فعاله افعله نمی آید. (از اقرب الموارد). جَمعِ واژۀ کُرابه و کِرابه. (ناظم الاطباء). رجوع به کرابه شود
دهی است از بخش حومه سوسنگرد شهرستان دشت میشان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری سوسنگرد و 4 هزارگزی شمال راه عمومی اهواز به سوسنگرد و در ساحل شمالی رود کرخه. دشت و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه کرخه بوسیلۀ سه موتور آبکش تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و صیفی است، شغل اهالی زراعت وگله داری میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
دهی است از بخش حومه سوسنگرد شهرستان دشت میشان واقع در 6 هزارگزی شمال خاوری سوسنگرد و 4 هزارگزی شمال راه عمومی اهواز به سوسنگرد و در ساحل شمالی رود کرخه. دشت و هوای آن گرمسیر و سکنۀ آن 300 تن است. آب آن از رود خانه کرخه بوسیلۀ سه موتور آبکش تأمین میشود. محصول عمده آن غلات و صیفی است، شغل اهالی زراعت وگله داری میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
کسی که اسبهای چند برای کارهای عمومی و کرایه دادن نگاه دارد. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس) (شعوری ج 2 ص 134) ، خدمت بقاضی و مفتی. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس) (شعوری ج 2 ص 134). اما این لغت در مأخذ دیگر دیده نشد
کسی که اسبهای چند برای کارهای عمومی و کرایه دادن نگاه دارد. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس) (شعوری ج 2 ص 134) ، خدمت بقاضی و مفتی. (ناظم الاطباء) (اشتنگاس) (شعوری ج 2 ص 134). اما این لغت در مأخذ دیگر دیده نشد
گرد و خاشاک که از رفتن صحن و جا پیدا می آید. (غیاث اللغات) (آنندراج). دم جاروب. مطلق فضول از خاک و خاشاک و غیره. آشغال. خمامه. (منتهی الارب). سباطه. (منتهی الارب) (دهار). سفاره. کناسه. قمامه. حواقه. کباء. (منتهی الارب) : تا کند خاکروبۀ تو عبیر جیب گردیده دامن نسرین. ظهوری (از آنندراج)
گرد و خاشاک که از رُفتَن صحن و جا پیدا می آید. (غیاث اللغات) (آنندراج). دم جاروب. مطلق فضول از خاک و خاشاک و غیره. آشغال. خُمامَه. (منتهی الارب). سُباطَه. (منتهی الارب) (دهار). سُفارَه. کُناسَه. قُمامَه. حُواقَه. کباء. (منتهی الارب) : تا کند خاکروبۀ تو عبیر جیب گردیده دامن نسرین. ظهوری (از آنندراج)