جدول جو
جدول جو

معنی شاهنده - جستجوی لغت در جدول جو

شاهنده
(دخترانه و پسرانه)
شاینده، نیکوکار، صالح، لقب بهرام پسر هرمز پادشاه ساسانی
تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
فرهنگ نامهای ایرانی
شاهنده
(هََ دِ)
لقب بهرام پسر هرمز یعنی نیکوکار زمان. ایالتش سه سال و سه ماه بود و قتل مانی نقاش در ایام فرمانفرمایی او روی داد. (حبیب السیر چ کتاب خانه خیام ج 1 ص 227)
لغت نامه دهخدا
شاهنده
(هََ دَ / دِ)
متقی و پرهیزکار و صالح و نیکوکردار باشد. (برهان قاطع). نکوکار. صالح. (شرفنامۀ منیری) (از ناظم الاطباء) (آنندراج) (فرهنگ سروری). رجوع به شاهندن شود، هرچیز خوب و مبارک. (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). رجوع به شاهیدن و شاهیده شود
لغت نامه دهخدا
شاهنده
متقی و پرهیزگار و صالح و نیکو کار
تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
فرهنگ لغت هوشیار
شاهنده
خیر، صالح، محسن
متضاد: طالح
فرهنگ واژه مترادف متضاد

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
(دخترانه و پسرانه)
پارسا، پرهیزکار، نیکوکار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
نیکوکار، پرهیزکار
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
کم کننده
فرهنگ فارسی عمید
(رَ دَ / دِ)
صفت از شاریدن. ریزنده. تراونده. روان شونده. رجوع به شاریدن شود
لغت نامه دهخدا
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
کم گرداننده، نقصان دهنده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهنشه
تصویر شاهنشه
((هَ))
لقب شاه ایران، شاه شاهان، پادشاه بزرگ، شاهنشاه، شهنشه
فرهنگ فارسی معین
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
نزولی
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
المخفّض
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
Minimizer
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimiseur
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
最小化する人
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
küçültücü
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
کم کرنے والا
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
mpunguzaji
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
ผู้ลดขนาด
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
সর্বনিম্নকারী
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
מקטין
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
最小化者
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimizzatore
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
최소화기
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
peminimasi
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
न्यूनतमकर्ता
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimalisator
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimizador
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
минимизатор
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimalizator
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
Minimierer
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
minimizador
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از کاهنده
تصویر کاهنده
мінімізатор
دیکشنری فارسی به اوکراینی