جدول جو
جدول جو

معنی شاهنشه

شاهنشه((هَ))
لقب شاه ایران، شاه شاهان، پادشاه بزرگ، شاهنشاه، شهنشه
تصویری از شاهنشه
تصویر شاهنشه
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاهنشه

شاهنشه

شاهنشه
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار

شاهنشه

شاهنشه
مخفف شاهنشاه. شاه شاهان و شاهان شه. شاهان شاه:
به زر بافته تاج شاهنشهان
چنان جامه هرگز نبد در جهان.
فردوسی.
ندید و نبیند کس اندر جهان
چو تو شاه بر تخت شاهنشهان.
فردوسی.
جاودان شاد زیادی و بتو شادزیاد
فلک عالم شاهنشه گیتی سلطان.
فرخی.
وگر این عاشق نومید شود از در تو
از در خسرو شاهنشه دنیا نشود.
منوچهری.
گر روم بدو سپاری و گر ترک
شاهنشه ری کنی غلامش را.
ناصرخسرو.
وز گرد مصاف روی نصرت
شاهنشه شه نشان گشاید.
خاقانی.
طراز آفرین بستم قلم را
زدم بر نام شاهنشه رقم را.
نظامی.
چو ماه آمد برون از ابر مشکین
بشاهنشه درآمد چشم شیرین.
نظامی.
رجوع به شاهنشاه شود
لغت نامه دهخدا

شاهنشاه

شاهنشاه
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار

شهانشه

شهانشه
شاه شاهان پادشاه پادشاهان سلطان السلاطین، خدای تعالی، به پادشاه کوچک نیز اطلاق میشود (به عنوان مبالغه)، یا شاهنامه زند واستا. خورشید. یا شاهنامه فلک. خورشید
فرهنگ لغت هوشیار

شاهنشاه

شاهنشاه
لقب شاه ایران، شاه شاهان، پادشاه بزرگ، شاهنشه، شهنشه
شاهنشاه
فرهنگ فارسی معین