جدول جو
جدول جو

معنی شاهده - جستجوی لغت در جدول جو

شاهده
مؤنث واژۀ شاهد، در علم حقوق آنکه در دادگاه دربارۀ موضوع مورد بحث شهادت می دهد برای مثال رفت آن عجوز پر دغل، رفت آن زمستان و وحل / آمد بهار و زاد از او صد شاهد و صد شاهده (مولوی۲ - ۱۲۰۲)
تصویری از شاهده
تصویر شاهده
فرهنگ فارسی عمید
شاهده
(هَِ دَ)
مؤنث شاهد. ج، شاهدات و شواهد. رجوع به شاهد شود، زمین. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). ج، شاهدات و شواهد. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
شاهده
مونث شاهد زمین، سنگ گور مونث شاهد، جمع شواهد
تصویری از شاهده
تصویر شاهده
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاهنده
تصویر شاهنده
(دخترانه و پسرانه)
شاینده، نیکوکار، صالح، لقب بهرام پسر هرمز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شاهیده
تصویر شاهیده
(دخترانه و پسرانه)
پارسا، پرهیزکار، نیکوکار
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از زاهده
تصویر زاهده
(دخترانه)
عربی مؤنث زاهد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
به چشم دیدن، نگریستن، نگاه کردن، صورت
فرهنگ فارسی عمید
(صُ وی ی)
دیدن. معاینه کردن. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء) (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، با کسی در جائی حاضر بودن. (آنندراج) ، ادراک به یکی از حواس ظاهری یا باطنی. (از محیط المحیط) (از اقرب الموارد) ، نزد اهل سلوک دیدن حق است با دیدۀ دل و دور از شبهه و تردید بدانسان که با چشم بینند. (از محیط المحیط). بهمه معانی رجوع به مشاهدت و مشاهده شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زاهده
تصویر زاهده
مونث زاهد: پارسا زن، خوشرنگ جانور یا گیاه، سرخ پر رنگ مونث زاهد
فرهنگ لغت هوشیار
مشاهده و مشاهدت در فارسی: دید دیدن بچشم نگریستن، بدیده تامل دیدن نظر کردن، باکسی در جایی حاضر بودن، معاینه دیدار: بمطالعه و مشاهده ایلگ خان بجانب بخارا نهضت نمود، الف - دیدن اشیا بدلایل توحید. ب - رویت حق در اشیا، جمع مشاهدات
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
((مُ هَ دَ))
دیدن، نگاه کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
دیدن، هم بینی، برنگری، تماشا، نگریستن
فرهنگ واژه فارسی سره
دید، دیدار، رویت، مشاهدت، معاینه، نظارت، نظاره، نظر، نگاه، نگرش، دیدن، نظاره کردن، نگاه کردن، نگریستن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
منظرٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
Observation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
observation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
Beobachtung
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
観察
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
مشاہدہ
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
การสังเกต
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
uchunguzi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
תצפית
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
观察
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
obserwacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
관찰
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
pengamatan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
পর্যবেক্ষণ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
observação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
osservazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
observación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
observatie
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
спостереження
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
наблюдение
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از مشاهده
تصویر مشاهده
अवलोकन
دیکشنری فارسی به هندی