- شانیه
- رزمناو
معنی شانیه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
دومک، دم
جمع شتا، زمستان ها
زنی که به حرام با مردی همبستر شود
مونث سانی دول کلان، شتر آبکش، چرخ چاه دولاب
یک شصتم دقیقه
مونث جانی زن جنایتکار زن تبهکار، جمع جانیات
می میفروشی میفروشان
نزدیک شونده
سستی کردن، درنگی نمودن
مونث شاهی ورن (شهوه)
مونث شاوی و شاخه خشک
ازگروهیان که علی علیه السلام راخدای پیکرپذیرفته می دانستند
پیروان که درباره علی علیه السلام گزافه می گفتندواوراخدای محمد صلی الله علیه وآله می دانستند
زنی که به حرام با مردی هم بستر شود، زناکار
واحد اندازه گیری زمان، برابر با یک شصتم دقیقه
زنی که به واسطۀ زیبایی خود بی نیاز از زینت باشد
مونث عانی زن بندی و گرفتار، زن (بدان جهت که چون شوی بر او ظلم کند کسی به فریادش نرسد جمع عوانی
زن شوهردار و پاکدامن
مونث فانی بنگرید به فانی و گیتی این جهان مونث فانی
((یِ))
فرهنگ فارسی معین
مؤنث عانی، زن بندی و گرفتار، زن (بدان جهت که چون شوی بر او ظلم کند کسی به فریادش نرسد)، جمع عوانی
کلاه زیر عمامه، کلاه سرخ رنگ منگوله دار که در مصر و بعضی کشورهای دیگر بر سر می گذارند و گاه دستار کوچکی روی آن می بندند، فینه
درم ده هفت که در قدیم رایج بود
آن چیزی باشد که از چوب و شاخ یا استخوان و فلزات و غیره سازند و زلف و گیسو را بدان پرداز دهند کتف
دوش، کتف، جای اتصال دست به تنه، استخوان کتف
وسیله ای دندانه دار که با آن موی سر را هموار و مرتب می کنند، سرخاره
کندو، لانۀ زنبور عسل به شکل خانه های شش گوشۀ منظم، خانۀ زنبور عسل، شان، خلیّه، نخاریب النحل
وسیله ای دندانه دار که با آن موی سر را هموار و مرتب می کنند، سرخاره
کندو، لانۀ زنبور عسل به شکل خانه های شش گوشۀ منظم، خانۀ زنبور عسل، شان، خلیّه، نخاریب النحل
شیانی، نوعی مسکوک زر و سیم که در خراسان رایج بوده
خانه زنبور عسل