دوش، کتف، جای اتصال دست به تنه، استخوان کتف وسیله ای دندانه دار که با آن موی سر را هموار و مرتب می کنند، سرخاره کندو، لانۀ زنبور عسل به شکل خانه های شش گوشۀ منظم، خانۀ زنبور عسل، شان، خلیّه، نخاریب النحل
دوش، کتف، جای اتصال دست به تنه، استخوان کتف وسیله ای دندانه دار که با آن موی سر را هموار و مرتب می کنند، سرخاره کَندو، لانۀ زنبور عسل به شکل خانه های شش گوشۀ منظم، خانۀ زنبور عسل، شان، خَلیّه، نَخاریبُ النَحل
ویژگی آنچه در افواه مردم پراکنده و منتشر شود، گسترش یافته، پراکنده، منتشرشونده مثلاً بیماری شایع، مورد قبول همه، رایج، ویژگی آنچه همه را دربر گیرد، فراگیر، مشهور
ویژگی آنچه در افواه مردم پراکنده و منتشر شود، گسترش یافته، پراکنده، منتشرشونده مثلاً بیماری شایع، مورد قبول همه، رایج، ویژگی آنچه همه را دربر گیرد، فراگیر، مشهور