- شانسی
- بختکی از روی بخت و اقبال تصادفا اتفاقا: شانسی حرفش درست در آمد
معنی شانسی - جستجوی لغت در جدول جو
- شانسی
- از روی تصادف، برحسب تصادف
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
درونی بخش درونی اندام مردمی آدمی آدمی مردم مقابل جنی خو گرفته خو گیر همدم دمساز
درم ده هفت که در قدیم رایج بود
بخت و اقبال و اختر و طالع
قاب و اسکلت بندی فولادی که بر فنرها تکیه دارد و روی چرخها استوار است و موتور و اطاق اتومبیل بر روی آن جای دارد
بخت، اقبال، طالع، میزان احتمال
شیانی، نوعی مسکوک زر و سیم که در خراسان رایج بوده
بخت، اقبال، فرصت
چهارچوب، قاب، اسکلت اصلی اتومبیل که بخش های دیگر روی آن سوار می شود
چهارچوبه، قاب، آهن بندی زیر اتومبیل که قسمت های دیگر روی آن قرار می گیرد، در کشاورزی گلخانۀ زیرزمینی با سقف شیشه ای که به منظور تهیۀ نشا و زیاد کردن قلمه و نیز نگهداری گیاهان در زمستان به کار می رود، در موسیقی شستی، در هنر عکاسی قاب چهارگوشه ای که فیلم های تخت عکاسی را در آن نگاه می دارند و به مانع رسیدن نور به فیلم می شود
یک تن از مردم
Luckiness
удача
Glück
szczęście
sorte
fortuna
suerte
chance
geluk
किस्मत
keberuntungan
מַזַּל
bahati
โชคดี