جدول جو
جدول جو

معنی شاسی

شاسی
چهارچوب، قاب، اسکلت اصلی اتومبیل که بخش های دیگر روی آن سوار می شود
تصویری از شاسی
تصویر شاسی
فرهنگ فارسی معین

واژه‌های مرتبط با شاسی

شاسی

شاسی
قاب و اسکلت بندی فولادی که بر فنرها تکیه دارد و روی چرخها استوار است و موتور و اطاق اتومبیل بر روی آن جای دارد
فرهنگ لغت هوشیار

شاسی

شاسی
چهارچوبه، قاب، آهن بندی زیر اتومبیل که قسمت های دیگر روی آن قرار می گیرد، در کشاورزی گلخانۀ زیرزمینی با سقف شیشه ای که به منظور تهیۀ نشا و زیاد کردن قلمه و نیز نگهداری گیاهان در زمستان به کار می رود، در موسیقی شستی، در هنر عکاسی قاب چهارگوشه ای که فیلم های تخت عکاسی را در آن نگاه می دارند و به مانع رسیدن نور به فیلم می شود
شاسی
فرهنگ فارسی عمید

شاسی

شاسی
قاب، (در عکاسی) قید عکاسی و آن قابی است که شیشۀ عکس و کاغذ حساس را در آن جای دهند تا بر اثر تابش نور تصویر به دست آید، (در چاپ) شستی، (در اتومبیل) قاب و اسکلت و استخوان بندی فولادی که بر فنرها تکیه دارد و روی چرخها استوار است و موتور و اطاق اتومبیل روی آن جای دارد
لغت نامه دهخدا