ناحیتی است به عراق عرب که شعبه ای از نهروان از آنجا گذرد و آن را هم ’تامره’ نامند. (از نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219). این نام بضبط یاقوت ’تامرا’ است. رجوع به تامرا شود
ناحیتی است به عراق عرب که شعبه ای از نهروان از آنجا گذرد و آن را هم ’تامره’ نامند. (از نزهه القلوب حمداﷲ مستوفی ج 3 ص 46 و 219). این نام بضبط یاقوت ’تامرا’ است. رجوع به تامرا شود
مسجد حامره، در بصره است و از آنروی آنرا بدین نام خوانند که وقتی حتات مجاشعی از آنجا بگذشت و خرانی را با خربندگان بدید و گفت: ما هذه الحامره؟ و هذا مثل قولهم الحبهتحت البارقه که مراد از آن شمشیرهاست و منظور برانگیختن بجنگ است و بغلط ابارقه گویند. و ابواحمد گوید که عامه حامره را احامره گویند و آن خطاست. (معجم البلدان). و رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 106 و 192 شود
مسجد حامره، در بصره است و از آنروی آنرا بدین نام خوانند که وقتی حتات مجاشعی از آنجا بگذشت و خرانی را با خربندگان بدید و گفت: ما هذه الحامره؟ و هذا مثل قولهم الحبهتحت البارقه که مراد از آن شمشیرهاست و منظور برانگیختن بجنگ است و بغلط ابارقه گویند. و ابواحمد گوید که عامه حامره را احامره گویند و آن خطاست. (معجم البلدان). و رجوع به عیون الاخبار ج 2 ص 106 و 192 شود
دهی است جزء دهستان غار، بخش ری شهرستان تهران، واقع در چهارده هزارگزی باختر ری، سرراه شوسۀ رباط کریم، در جلگه ای معتدل واقع است. جمعیت آن 273 نفر است که دارای مذهب شیعه و زبان فارسی اند. با آب قنات آبیاری میشود. محصولات آن عبارتند ازغلات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی آن زراعت است. راه ماشین رو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 123)
دهی است جزء دهستان غار، بخش ری شهرستان تهران، واقع در چهارده هزارگزی باختر ری، سرراه شوسۀ رباط کریم، در جلگه ای معتدل واقع است. جمعیت آن 273 نفر است که دارای مذهب شیعه و زبان فارسی اند. با آب قنات آبیاری میشود. محصولات آن عبارتند ازغلات و صیفی و چغندرقند. شغل اهالی آن زراعت است. راه ماشین رو دارد. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ص 123)
شهر مشهور معروفی است در فلسطین وسطی بانیش عمری شهریار آل اسرائیل بود و سامره همان سبطیه میباشد که بمسافت 30 میل بشمال اورشلیم و 6 میل بشمال غربی شکیم مانده، واقع است. اطرافش با تلهایی احاطه شده است که قطر هر یک تخمیناً 6 میل میباشد و تل سبطیه در طرف شرقی این محل واقع و 1543 قدم از سطح دریا مرتفعتر و دراز شکل و اطرافش سرازیر میباشد. اما حدود سامره در عهد جدید شامل اراضی میشد که از شمال فیمابین جلیل و از جنوب در میانه یهودیه واقع و حدودش از بیسان تا جنین و کفرازان که حدود شمالی منسنی میباشد امتداد مییافت و بیسان و وادی یزرعیل در بدوالامر جزو املاک سامره بودند لکن بعد از آن در تحت تصرف یهود درآمده و حدود جنوبیش علی الظاهر از وادی دیر بلوط تا رأس العین و بروکین بود. اما در مسئله تعیین اهل و نسب سامریان بعد از اسیری علما بهیچ وجه اتفاق ندارند و معلوم نیست که آیا همگی بیگانه بودند یا بیگانگانی که با اسرائیلیان خویشی مینمودند اما دور نیست که مخلوط بوده اند زیرا که امکان دارد که تمام اهالی را به آشور برده باشند. (از قاموس کتاب مقدس)
شهر مشهور معروفی است در فلسطین وسطی بانیش عمری شهریار آل اسرائیل بود و سامره همان سبطیه میباشد که بمسافت 30 میل بشمال اورشلیم و 6 میل بشمال غربی شکیم مانده، واقع است. اطرافش با تلهایی احاطه شده است که قطر هر یک تخمیناً 6 میل میباشد و تل سبطیه در طرف شرقی این محل واقع و 1543 قدم از سطح دریا مرتفعتر و دراز شکل و اطرافش سرازیر میباشد. اما حدود سامره در عهد جدید شامل اراضی میشد که از شمال فیمابین جلیل و از جنوب در میانه یهودیه واقع و حدودش از بیسان تا جنین و کفرازان که حدود شمالی منسنی میباشد امتداد مییافت و بیسان و وادی یزرعیل در بدوالامر جزو املاک سامره بودند لکن بعد از آن در تحت تصرف یهود درآمده و حدود جنوبیش علی الظاهر از وادی دیر بلوط تا رأس العین و بروکین بود. اما در مسئله تعیین اهل و نسب سامریان بعد از اسیری علما بهیچ وجه اتفاق ندارند و معلوم نیست که آیا همگی بیگانه بودند یا بیگانگانی که با اسرائیلیان خویشی مینمودند اما دور نیست که مخلوط بوده اند زیرا که امکان دارد که تمام اهالی را به آشور برده باشند. (از قاموس کتاب مقدس)
صورتی از ابومره. و آن کنیۀ ابلیس است. (آنندراج). شیطان. ابوخلاف: نیست اندر جهان نکونفسی نا کسی مانده چرخ را نه کسی اندرین کارگاه بامره تو به لاحولشان مشو غره. سنائی (از شرح حدیقه)
صورتی از ابومره. و آن کنیۀ ابلیس است. (آنندراج). شیطان. ابوخلاف: نیست اندر جهان نکونفسی نا کسی مانده چرخ را نه کسی اندرین کارگاه بامره تو به لاحولشان مشو غره. سنائی (از شرح حدیقه)
حساب، حد اندازه، عدد، نمره. یا دانش (علم) شمار. علم حساب. یا شمار... در ردیف در زمره. یا روز علم. روز رستخیز قیامت. یا بشمار آوردن، به حساب آوردن احتساب. یا به علم رفتن، به حساب آمدن محسوب شدن، یا شمار باریک کردن، مناقشه
حساب، حد اندازه، عدد، نمره. یا دانش (علم) شمار. علم حساب. یا شمار... در ردیف در زمره. یا روز علم. روز رستخیز قیامت. یا بشمار آوردن، به حساب آوردن احتساب. یا به علم رفتن، به حساب آمدن محسوب شدن، یا شمار باریک کردن، مناقشه
عدد، شمار، عددی که نماد و نشانه چیزی است، عددی که نوبت یا رتبه کسی یا چیزی را نشان دهد، عددی که اندازه چیزی را نشان دهد، هر واحد از روزنامه، مجله و مانند آن
عدد، شمار، عددی که نماد و نشانه چیزی است، عددی که نوبت یا رتبه کسی یا چیزی را نشان دهد، عددی که اندازه چیزی را نشان دهد، هر واحد از روزنامه، مجله و مانند آن