شالی زار را گویند که برنج زار باشد، (برهان قاطع) (آنندراج)، در مازندران زراعت برنج را شالی گویند، (فرهنگ نظام)، دانۀ برنج که در پوست باشد و نام دیگرش شلتوک است، (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، برنج از پوست بیرون نیامده و آن را شلتوک گفته اند، (انجمن آرا)، در سانسکریت شالی بمعنی برنج و غلات مشابه آن است، (حاشیۀ برهان چ معین) : شالی سرتیز ندانم که چیست کاب گذشتش ز سر آنگاه زیست، امیرخسرو
شالی زار را گویند که برنج زار باشد، (برهان قاطع) (آنندراج)، در مازندران زراعت برنج را شالی گویند، (فرهنگ نظام)، دانۀ برنج که در پوست باشد و نام دیگرش شلتوک است، (فرهنگ نظام) (آنندراج) (ناظم الاطباء)، برنج از پوست بیرون نیامده و آن را شلتوک گفته اند، (انجمن آرا)، در سانسکریت شالی بمعنی برنج و غلات مشابه آن است، (حاشیۀ برهان چ معین) : شالی سرتیز ندانم که چیست کاب گذشتش ز سر آنگاه زیست، امیرخسرو
آن باشد که شخصی را در عوض دیگری بجهت طلبی که از دیگری دارد بگیرند. (برهان قاطع). رجوع به شالنگ و شاکمند شود، برجستن و فروجستن شاطران و پیاده روان را نیز گویند. (برهان قاطع). شلنگ. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به شلنگ و شلنگ تخته شود، گلیمی را نیز گفته اند که در زیر فرشها دوزند. (برهان قاطع). رجوع به شال و شالنگ شود
آن باشد که شخصی را در عوض دیگری بجهت طلبی که از دیگری دارد بگیرند. (برهان قاطع). رجوع به شالنگ و شاکمند شود، برجستن و فروجستن شاطران و پیاده روان را نیز گویند. (برهان قاطع). شلنگ. (حاشیۀ برهان چ معین). رجوع به شلنگ و شلنگ تخته شود، گلیمی را نیز گفته اند که در زیر فرشها دوزند. (برهان قاطع). رجوع به شال و شالنگ شود
در اطراف تهران اشنک را گویند که گونه ای از صنوبر مخصوص نواحی کوهستانی ایران است. (یادداشت مؤلف). گونه ای از درخت سفیدار باشد که آن را در تهران شال و شالک گویند. (جنگل شناسی ج 1 ص 189). رجوع به اشنک و سفیدار شود
در اطراف تهران اشنک را گویند که گونه ای از صنوبر مخصوص نواحی کوهستانی ایران است. (یادداشت مؤلف). گونه ای از درخت سفیدار باشد که آن را در تهران شال و شالک گویند. (جنگل شناسی ج 1 ص 189). رجوع به اشنک و سفیدار شود
پسر قینان بن ارفخشدبن سام بن نوح است و عابر پسر اوست. (برهان قاطع). نام پسر قینان بن ارفخشدبن سام بن نوح (ع) است و هود نبی (ع) پسر او بود. (آنندراج) (تاریخ سیستان ص 42). نام پسر ارفخشد و جد ابراهیم. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (منتهی الارب). شلح ’سام بعد از تولید نمودنش ارفکشد... را پانصد سال زندگی نموده و ارفکشد شلح را تولید نمود’. (ترجمه کتاب مقدس) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). و رجوع به تاریخ گزیده ص 30، 130، و تاریخ سیستان ص 12 و تاریخ کرد ص 113 شود
پسر قینان بن ارفخشدبن سام بن نوح است و عابر پسر اوست. (برهان قاطع). نام پسر قینان بن ارفخشدبن سام بن نوح (ع) است و هود نبی (ع) پسر او بود. (آنندراج) (تاریخ سیستان ص 42). نام پسر ارفخشد و جد ابراهیم. (ناظم الاطباء) (از انجمن آرا) (منتهی الارب). شَلَح ’سام بعد از تولید نمودنش ارفکشد... را پانصد سال زندگی نموده و ارفکشد شلح را تولید نمود’. (ترجمه کتاب مقدس) (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). و رجوع به تاریخ گزیده ص 30، 130، و تاریخ سیستان ص 12 و تاریخ کرد ص 113 شود
نوعی از ماهی خرد و کوچک باشد که به زبان علمی آن را کلوپیدیا خوانند. دهانی خرد و دندانهای کم دارد و برخی بی دندان باشد. و هر یک از آنها 70000 تخم گذارند. (از دائره المعارف بستانی)
نوعی از ماهی خرد و کوچک باشد که به زبان علمی آن را کلوپیدیا خوانند. دهانی خرد و دندانهای کم دارد و برخی بی دندان باشد. و هر یک از آنها 70000 تخم گذارند. (از دائره المعارف بستانی)
تیری که بزمین میلغزد آنگاه میرود. یزلج علی وجه الارض ثم یمشی و فی المثل لا خیر فی سهم زلج. (اقرب الموارد). تیر لغزنده از کمان. (منتهی الارب) (آنندراج) ، رستگار از شدائد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سخت نوشندۀ آب و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
تیری که بزمین میلغزد آنگاه میرود. یزلج علی وجه الارض ثم یمشی و فی المثل لا خیر فی سهم زلج. (اقرب الموارد). تیر لغزنده از کمان. (منتهی الارب) (آنندراج) ، رستگار از شدائد. (اقرب الموارد) (منتهی الارب) (آنندراج) ، سخت نوشندۀ آب و مانند آن. (منتهی الارب) (آنندراج)
دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیاآباد شهرستان قزوین، دارای 359 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و محصول عمده اش غله، گاودانه، زردآلو، انگور، گردو و بادام است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی است از دهستان قاقازان بخش ضیاآباد شهرستان قزوین، دارای 359 تن سکنه. آب آن از چشمه ها و محصول عمده اش غله، گاودانه، زردآلو، انگور، گردو و بادام است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)