جدول جو
جدول جو

معنی شاطیٔ - جستجوی لغت در جدول جو

شاطیٔ(طِ ءْ)
کرانۀ رود. (ترجمان علامۀ جرجانی تهذیب عادل بن علی) : شاطی ٔ الوادی، کرانۀ رودبار. (منتهی الارب) : الشاطی ٔ من النهر، شطه و ساحله و فی الصحاح تقول ’شاطی ٔ الاودیه و لاتجمع’. (اقرب الموارد) ، شاطی ٔ البحر، کنارۀدریا. ساحله. ج، شواطی ٔ و شطآن. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شاطی
تصویر شاطی
کنار ساحل، کنارۀ رود یا دریا
فرهنگ فارسی عمید
(سِءْ)
سخت و درشت. (منتهی الارب ذیل ش س ء). الجاسی ٔ الغلیظ. (اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(نِءْ)
بغض کننده و برخی گویند بغض آمیخته با دشمنی و کج خلقی باشد. (از اقرب الموارد). بغض دارنده در حق کسی. (فرهنگ نظام). دشمن. دشمن دارنده. قوله تعالی: ان ّ شانئک هو الابتر. (قرآن 3/108)
لغت نامه دهخدا
(شَ طِءْ)
جمع واژۀ شاطی ٔ، به معنی کرانۀ رودبار. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ترجمان علامۀ جرجانی) (دهار) ، جمع واژۀ شاطئه. (ناظم الاطباء). و رجوع به شاطی ٔ و شاطی شود
لغت نامه دهخدا
(طِءْ)
نعت فاعلی از لطاء به معنی دوسیدن به زمین و چسبیدن. (از منتهی الارب) : و هو نبات لاطی ٔ مع الارض له رؤس رخوه. (ابن البیطار). چسبنده به زمین، قبری لاطی ٔ، گوری با زمین هموار. (مهذب الاسماء)
لغت نامه دهخدا
نوعی انگور منسوب به شاط در ایالت قرناطه، قصبه شاط که به ادریس نیز معروف است، انگورهای درشت خوش نمایی برنگ سرخ و لب ترش دارد که بهمه نقاط اسپانیا صادر می شود، (دزی ج 1 ص 716)، و رجوع به شاط و نیز معجم البلدان ذیل شاط شود
لغت نامه دهخدا
شاطی ٔ، کرانۀ رود، (مهذب الاسماء) (دهار)، کنارۀ دریا و رود، (آنندراج)، کنار، (نصاب)، کناره، ساحل، ریف، عدوه، جلهه:
نبیذ پیش من آمد بشاطی برکه
بخنده گفتم طوبی لمن یری عکه،
منوچهری،
نگویم که بر آب قادر نیند
که بر شاطی نیل مستسقی اند،
سعدی (بوستان)،
حراث مصر شکایت آوردندش که پنبه کاشته بودیم بر شاطی نیل و باران بیوقت آمد و تلف شد، (گلستان)، و رجوع به شاطی ٔ شود
لغت نامه دهخدا
(ءُ عُ)
یا شاطی ٔالوادی یا شاطی ءالنهر و مراد از آنها شاطی ٔ (ساحل) دجله است و آن سرزمینی است در بصره که عثمان بن عفان به عوض خانه ای که در مدینه از عثمان بن ابی العاصی الثقفی گرفته و به جامع مدینه اضافه کرده بود، به وی بخشید و گویند که عثمان بن عفان از عثمان بن ابی العاصی درطائف مالی خرید و بعوض آن زمین مذکور را به وی داد. (از معجم البلدان). ناصرخسرو درباره آن چنین آورده است: شهر ابله (را) که کنار نهر است و نهر بدان موسوم است، شهری آبادان دیدم، با قصرها و بازارها و مساجد و اربطه که آن را حد و وصف نتوان کرد و اصل شهربر جانب شمال نهر بود و از جانب جنوب نیز محلتها و مساجد و اربطه و بازارها بود و بناهای عظیم بود چنانکه از آن نزه تر در عالم نباشد و آن را شاطی ٔ عثمان میگفتند. (سفرنامه چ دبیرسیاقی ص 118). و شاخها از این نهر به هر جانب باز میشد که هر یک مقدار رودی بود، چون بشاطی ٔ عثمان رسیدیم فرودآمدیم، برابر شهر ابله و آنجا مقام کردیم. (سفرنامه چ دبیرسیاقی ص 119)
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاطی
تصویر شاطی
کناره رود یا دریا، ساحل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاطیء
تصویر شاطیء
ساحل، کناره
فرهنگ فارسی معین
ساحل، کرانه، کناره
فرهنگ واژه مترادف متضاد