جدول جو
جدول جو

معنی شادکوه - جستجوی لغت در جدول جو

شادکوه
یاقوت ذیل شاذ کوه موضعی در گرگان شمرده، (معجم البلدان)، و رابینو به نقل از یاقوت آن را محلی نزدیک گرگان معرفی کرده است، (سفرنامۀ مازندران و استراباد، ترجمه وحید مازندرانی ص 176)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادگون
تصویر شادگون
(دخترانه)
شاد و خوشحال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادنوش
تصویر شادنوش
(دخترانه)
نوشنده شادی، شاد و خوشحال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادکان
تصویر شادکان
(پسرانه)
کامیاب، کامروا، خوشحال، شادمان، نام برادر فریدون پادشاه پیشدادی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادکامه
تصویر شادکامه
(دخترانه)
کامروا، خوشحال، شادمان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادروز
تصویر شادروز
(دخترانه)
نیکروز، خوشبخت
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادانه
تصویر شادانه
(دخترانه)
شاهدانه
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادیچه
تصویر شادیچه
رختخواب، لحاف، بالاپوش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
شکوهمند، باجلال
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادروز
تصویر شادروز
نیک روز، خوشبخت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادگونه
تصویر شادگونه
تکیه گاه، پشتی، نهالی، تشک، جبه، بالاپوش، زن بازیگر و مطربه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادکام
تصویر شادکام
شادمان، کامران، کامروا، کامیاب
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به شادکوه، رجوع به شاد کوه شود
لغت نامه دهخدا
(نَ / نِ)
معرب شادگونه. تشک. نهالی. (دزی ج 1 ص 715). رجوع به شادگونه شود
لغت نامه دهخدا
شاذکوهی، بنداربن احمدالشاذ کوهی الجرجانی التاجر، مکنی به ابومحمد از ابوعبداﷲ محمد بن ابراهیم بن ابوالحکیم الختلی البغدادی روایت کند، در شهر شوال سال چهار صد و یک درگذشت، (انساب سمعانی، و لباب الانساب ذیل شاذکوهی)
لغت نامه دهخدا
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
با جلال باعظمت باابهت
فرهنگ لغت هوشیار
نهالی توشک که بر بالای آن خوابند، بالا پوش جبه، تکیه گاه، زن بازیگر مطربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادیچه
تصویر شادیچه
بالا پوش لحاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادیحه
تصویر شادیحه
بالاپوش، لحاف
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادکام
تصویر شادکام
خوشحال شادمان شادخوار، کامروا کامران
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادرود
تصویر شادرود
هاله خرمن ماه، فرش، تخت پادشاهی، پرده ایست از موسیقی قدیم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
((شُ))
باعظمت، باابهت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادگونه
تصویر شادگونه
((نِ))
پشتی، تکیه گاه، بالاپوش، جبه، تشک
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادکام
تصویر شادکام
خوشحال، کامروا، کامران
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادیچه
تصویر شادیچه
((چَ))
لحاف
فرهنگ فارسی معین
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
Opulent
دیکشنری فارسی به انگلیسی
کوهی در ارتفاعات جنوبی گرگان به ارتفاع، ۱۶ متر
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
роскошный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
opulent
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
розкішний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
opulentny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
富丽堂皇的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
opulento
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
opulento
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از باشکوه
تصویر باشکوه
opulento
دیکشنری فارسی به اسپانیایی