شادمان، خوشحال، خوش وخرم، برای مثال در این گیتی سراسر گر بگردی / خردمندی نیابی شادمانه (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)، بر آنچه داری در دست شادمانه مباش / وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور (ناصرخسرو - ۲۶۸)، توام با شادی و خوشحالی، جشنی که از روی شادی و نشاط گیرندشادمان، خوشحال، خوش وخرم، برای مِثال در این گیتی سراسر گر بگردی / خردمندی نیابی شادمانه (شهیدبلخی - شاعران بی دیوان - ۳۶)، بر آنچه داری در دست شادمانه مباش / وز آنچه از کف تو رفت از آن دریغ مخور (ناصرخسرو - ۲۶۸)، توام با شادی و خوشحالی، جشنی که از روی شادی و نشاط گیرند
dengan ceria, dengan riang, dengan gembira, dengan sukacita, dengan penuh sukacitadengan ceria, dengan riang, dengan gembira, dengan sukacita, dengan penuh sukacita
شادی و خوشی، خوشحالی، برای مثال غم و شادمانی نماند ولیک / جزای عمل ماند و نام نیک (سعدی۱ - ۷۲)شادی و خوشی، خوشحالی، برای مِثال غم و شادمانی نماند ولیک / جزای عمل مانَد و نام نیک (سعدی۱ - ۷۲)
از روی شادی و خوشحالی، توام با شادی، جشنی که از روی شادی و نشاط می گیرند، ساز و دهلی که در جشن و شادمانی می نوازند، مژدگانیاز روی شادی و خوشحالی، توام با شادی، جشنی که از روی شادی و نشاط می گیرند، ساز و دهلی که در جشن و شادمانی می نوازند، مژدگانی