جدول جو
جدول جو

معنی شادمار - جستجوی لغت در جدول جو

شادمار
مار بسیار باشد، مار بزرگ را نیز گویند، (برهان قاطع)، مصحف شارمار، (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)، رجوع به شارمار شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شادمهر
تصویر شادمهر
(دخترانه و پسرانه)
مهربان، با محبت، مرکب از شاد (خوشحال) + مهر (محبت یا خورشید)، نام شهر یا مکانی در نیشابور
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
(پسرانه)
خوشحال، مسرور، نام برادر شیرویه، پسر خسروپرویز پادشاه ساسانی
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شادیار
تصویر شادیار
(پسرانه)
شاد و خوشحال
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از شارمار
تصویر شارمار
مار بزرگ، برای مثال شور و مورند حسودانش اگرچه گه لاف / شارمارند نفر با نفر آمیخته اند (خاقانی - ۱۲۰ حاشیه)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
شاد و خوشحال، خوش و خرم، با شادی و خوشحالی
فرهنگ فارسی عمید
(مِ)
دیهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه، واقع در 22 هزارگزی جنوب باختری تربت حیدریه، سر دو راهی شوسۀ زاهدان با کاشمر. جلگه ای، آب و هوای آن معتدل، سکنۀ آن 1801 تن است. آب آن از قنات، محصولات عمده آن تریاک، پنبه. میوه جات، ابریشم. شغل اهالی آن زراعت و گله داری و کرباس و قالیچه بافی است. راه اتومبیلرو دارد. دارای دبستان است. (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(شادْ)
نام کوهی در حوالی سمرقند: در آن اثنا بسمع اشرف اعلی رسید که در دامن کوه شادوار قلعه ای است که آن را از کنیت گویند. (تاریخ حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 232)
لغت نامه دهخدا
مرکّب از: شاد + مان، بمعنی شادمنش،، (فرهنگ ایران باستان تألیف پورداود ص 73)، مسرور، فرحناک، (شعوری)، خوشحال و شاد، (فرهنگ نظام)، خرم، خوش، خوشوقت، شادان، شادانه، مرح، نشیط، ناشط، مسرور، بهیج، مبتهج، فرح:
ز آمده شادمان نباید بود
وز گذشته نکرد باید یاد،
رودکی،
خدای عرش جهان را چنین نهاد نهاد
که گاه مردم از او شادمان و گه ناشاد،
کسائی،
ز زابل به کابل رسید آن زمان
گرازان وخندان دل و شادمان،
فردوسی،
و گر بد کنی جز بدی ندروی
شبی در جهان شادمان نغنوی،
فردوسی،
دگر سال روی هوا خشک شد
ز تنگی بجوی آب چون مشک شد،
سدیگر همان بود و چارم همان
ز خشکی نبود ایج کس شادمان،
فردوسی،
گفتم که شادمانه زیاد آن سرملوک
گفتا که شاد، وانکه بدو شاد، شادمان،
فرخی،
طبع او از مال درویشان بری
زو رعیت شادخوار و شادمان،
فرخی،
از بهر آنکه مال ده و شادمانه بود
بودند خلق زو بهمه وقت شادمان،
منوچهری،
از آن پس یکی ماه دل شادمان
بدش بامهان سپه میهمان،
اسدی،
تا سال دیگر شادمان و خرم با آن چیزها در کامرانی بمانند، (نوروزنامه)، عالم غدار و زاهد مکار بدین معانی شادمان، (کلیله و دمنه)،
از حادثات در صف آن صوفیان گریز
کز بود غمگنند وزنا بود شادمان،
خاقانی،
گر کلهم بخشی و گر سر بری
زین نشوم غمگن وزان شادمان،
خاقانی،
خاقانی، عاریه است عمرت
از عاریه شادمان چه باشی،
خاقانی،
زمین بوسید و گفتا شادمان باش
همیشه در جهان شاه جهان باش،
نظامی،
بحکم آنکه یار او را چو جان بود
مدام از شادی او شادمان بود،
نظامی،
هم تازه رویم هم خجل هم شادمان هم تنگدل
کز عهده بیرون آمدن نتوانم این پیغام را،
سعدی،
، مساعد، (یادداشت مؤلف) :
ستایش همی کرد بر کردگار
از آن شادمان گردش روزگار،
فردوسی،
- ناشادمان، ضد شادمان
لغت نامه دهخدا
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
خوشوقت، خرم، شادمنش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شارمار
تصویر شارمار
مار بزرگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
((نِ))
شاد، شادان، خوشحال، از روی شادی با خوشحالی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
مسرور
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
سعيدٌ
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
Jovial, Jubilant
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
jovial, jubilant
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
עליז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
خوش باش
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
আনন্দিত
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
ร่าเริง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
furaha
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
neşeli, coşkulu
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
陽気な , 喜ばしい
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
riang, gembira
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
유쾌한 , 기쁜
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
प्रसन्न
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
joviaal, jubelend
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
jovial, jubiloso
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
jovial, jubilante
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
欢乐的 , 欢欣的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
wesoły, radosny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
жвавий , радісний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
jovial, jubelnd
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
жизнерадостный , ликующий
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شادمان
تصویر شادمان
gioviale, giubilante
دیکشنری فارسی به ایتالیایی