جدول جو
جدول جو

معنی شاتولن - جستجوی لغت در جدول جو

شاتولن(تُ لَ)
مرکز آروندیسمان فی نیستر، واقع در ساحل رود اون، دارای 4000 تن جمعیت است. ساکنان آن را به فرانسوی کاستلینوا یا شاتولینوا خوانند. دارای بازار کشاورزی میباشد. آروندیسمان مربوط به آن 7 کانتن، 64 کمون و 93300 تن جمعیت دارد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
عاجز، درمانده، ضعیف، سست، کنایه از تهی دست، بی پول، بی نوا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاغوله
تصویر شاغوله
طره و ریشۀ دستار، منگوله، شاشوله، برای مثال شاغولۀ دستار تو اینجا نخرند / دستار نگهدار و برو بر سر پیچ (ابن یمین - ۶۵۲)
فرهنگ فارسی عمید
نوعی خاک رس با رنگی سفید که دارای مقدار کمی پتاس است و در چینی سازی به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
ابزاری میله مانند در موتور اتومبیل که حرکت را از پیستون به میل لنگ انتقال می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از خاتوله
تصویر خاتوله
مکر، حیله، فریب، غدر، خدعه، دلام، نیرنگ، ترفند، اشکیل، گربه شانی، دستان، ترب، شید، ریو، دغلی، دویل، تنبل، کید، شکیل، ستاوه، چاره، کلک، گول، قلّاشی، تزویر، روغان، احتیال، حقّه، نارو برای مثال گر نه خاتوله خواهی آوردن / آنچه حیله ست و تنبل و دستان (دقیقی - ۱۰۳)، دو دلی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادوان
تصویر شادوان
پردۀ بزرگی که در قدیم جلو بارگاه سلاطین می کشیدند، سراپرده، شاروان، شادربان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاروان
تصویر شاروان
پردۀ بزرگی که در قدیم جلو بارگاه سلاطین می کشیدند، سراپرده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاتوله
تصویر تاتوله
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، تاتوره، داتوره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پاتوژن
تصویر پاتوژن
هر عاملی که باعث بیماری شود، بیماری زا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاشوله
تصویر شاشوله
شاغوله، طره و ریشۀ دستار، منگوله،
فرهنگ فارسی عمید
(تُ)
نام فرانسوی نوعی گل آذین سنبله. (گیاه شناسی ثابتی ص 452)
لغت نامه دهخدا
(تِ لَ)
ژرژ - ژاک، از رجال مشهور دورۀ انقلاب فرانسه است. وی 1759 میلادی در قصبۀ آرسیس سور اوب متولد شد و تا سال 1791 به اشارۀ شاه وکیل بود. در دورۀ انقلاب افکار جمهوری خواهی را پذیرفت. فصاحت بیان و طلاقت لسان نفوذ آوا و گیرایی چهرۀ وی موجب حسن ظن و محبت مردم گشت. دانتون بنیان گذارکلوب دکوردولیه که یکی از انجمنهای زمان انقلاب است بود و بسبب قوت ناطقه گروهی بسیار گرد وی درآمدند. دانتون به سال 1791 از ایالت سینه بنمایندگی مجلس و1792 از جانب شهرداری پاریس بمأموریتی رسید و در واقعات اگوست 1792 در اعمال اجرائی نفوذ و تأثیر بسیار داشت و از پس آن وقایع بوزارت عدلیه رسید و در تشکیلات دفاع ملی رکن و عامل اصلی و بانی و مبتکر محکمۀ انقلابی کمیتۀ نجات عمومی بود و در آن سیاستی خشن و ددصفتانه پیش گرفت و تروررا وسیلۀ موقت اما مؤثر برای حکومت پنداشت و از این راه نام خویش ببدی درآمیخت و از پس ترک وزارت عدلیه مبعوث مجلس ملی گشت و با ربسپیر به رقابت پرداخت و از جانب رقیب به خیانت و پیروی از اصول اعتدالیون متهم گردید و بسال 1794 بفرمان وی گردن زده شد
لغت نامه دهخدا
تصویری از شاغوله
تصویر شاغوله
منگوله، دستار
فرهنگ لغت هوشیار
سراپرده که در قدیم پیش در خانه و ایوان پادشاهان و امیران میکشیدند، خیمه چادر، پرده بزرگ مانند پامیانه، سایبان، فرش منقش بساط گرانمایه، زیر کنگره های عمارت و سردر خانه، لحنی از الحان باربدی، سدی که بر رود و نهر بندند: شادروان شوشتر، فواره (باین معنی در عربی و ترکی مستعمل است)، اصل بنیاد اساس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شابورن
تصویر شابورن
فولاد معدنی پولاد کانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تاتوله
تصویر تاتوله
ریسمانی که بر پای اسب و استر گذارند
فرهنگ لغت هوشیار
فرانسوی ستوندست در خود رو، بچه گربه، نگین دان در گیاهان آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل میسازد دسته پیستون
فرهنگ لغت هوشیار
خاکی که از تغییر شکل یافتن سنگهای آذرین گرانیتی یا فلدسپاتها (اغلب فلدسپات اورتوز) یا دیگر سنگهای آذرین که دارای ترکیبات سیلیکات آلومین باشند حاصل میشود. چون تغییر شکل این قبیل سنگهای آذرین به کائولن بر اثر تاثیر آبهای اسیدی (آب باران بر اثر حل گاز کربنیک هوا در آن) بمرور زمان انجام میگردد بدین جهت تشکیلات کائولن در مجاورت سنگهای آذرین قدیمی غالبا دیده میشود. فرمول کائولن را میتوان بصورت 2 آب اکسید آلومینیوم 2 اکسید سیلیسیم نوشت و بنابراین یک سیلیکات ئیدراته آلومینیوم است. کائولن بطوریکه از فرمولش مشاهده میشود یک رست خالص است و همه خواص خاکهای رست را دارد یعنی با آب بخوبی خمیر میشود و خمیر چسبناکی میدهد و چون جاذب الرطوبه است بزبان میچسبد و بر اثر حرارت تبدیل به سفال سفید رنگی میگردد که همان چینی است و بدین جهت کائولن را بنام خاک چینی نیز مینامند. وجه تسمیه آن بدین مناسبت است که تشکیلات کائولن در چین و ژاپن زیاد است و اول دفعه استفاده از خاک چینی جهت ساختن ظروف در مملکت چین انجام شده است خاک چینی سنگ چینی حجر لبنی. فرانسوی خاک چینی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
علیل، بیمار، مریض، دردمند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
((تَ))
عاجز، ضعیف، مریض، فقیر، آن که مردی ندارد
فرهنگ فارسی معین
((تُ))
آلتی در موتور ماشین که حرکت را از پیستون به میل لنگ منتقل می سازد، دسته پیستون
فرهنگ فارسی معین
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
ضعیف
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
Unable
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
incapable
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
incapaz
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
incapaz
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
niezdolny
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
неспособный
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
нездатний
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
niet in staat
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
unfähig
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
incapace
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
असमर्थ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از ناتوان
تصویر ناتوان
অক্ষম
دیکشنری فارسی به بنگالی