جدول جو
جدول جو

معنی شاتورو - جستجوی لغت در جدول جو

شاتورو
(تُ)
مرکز دپارتمان اندر واقع در کنار رود اندر دارای 36400 تن جمعیت. ساکنان آن را به زبان فرانسوی شاتوروسن یا شاتلروسن خوانند. در 252 هزارگزی جنوب باختری شهر پاریس قرار دارد. دارای جنگلهای وسیع و مرکز راه آهن و صنایع نساجی، دخانیات، ماشینهای کشاورزی و آبجوسازی میباشد
لغت نامه دهخدا
شاتورو
(تُ)
دوشس دو... ماری - آن دومایی - نل، یکی از سوگلیهای لویی پانزدهم. در سال 1717 میلادی در پاریس تولد یافت وبسال 1744 میلادی درگذشت. زنی بود بلندپرواز و باپشتکار. در فاصله سالهای 1742 و 1744 از نفوذ فراوانی برخوردار بود. به تشویق دوک دو ریشلیو شاه را زمانی چند از تن آسانی و کرخی بدر آورده وادار ساخت که در رأس سپاهیانش بحرکت درآید
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شایورد
تصویر شایورد
(پسرانه)
شادورد
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از پوتورو
تصویر پوتورو
درختچه ای از تیرۀ پنیرکیان که در جاهای گرم می روید، در اطراف بندرعباس و چا بهار نیز وجود دارد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شایورد
تصویر شایورد
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شادورد، سابود، خرمن ماه، برای مثال به خط و آن لب و دندانش بنگر / که همواره مرا دارند در تاب ی یکی همچون پرن در اوج خورشید / یکی چون شایورد از گرد مهتاب (پیروز مشرقی - لغتنامه - شایورد)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از داتوره
تصویر داتوره
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، تاتوره، تاتوله
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، سرگردان، گیج، حیران، سرگشتگی، سرگردانی، برای مثال هیچ راحت می نبینم در سرود و رود تو / جز که از فریاد و زخمه ات خلق را کاتوره خاست (رودکی - ۵۲۱)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از تاتوره
تصویر تاتوره
حلقه و زنجیر یا ریسمانی که به پای چهارپایان یا زندانیان ببندند، بخو، داتوره، تاتوله
گیاهی یک ساله از تیرۀ بادمجانیان با برگ های درشت، بدبو و گل های شیپوری ارغوانی یا سفید که حاوی ماده ای سمّی به نام داتورین است و در معالجۀ آسم، تنگی نفس، تشنج و رماتیسم به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شاهورد
تصویر شاهورد
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شایورد، شادورد، سابود، خرمن ماه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از شادورد
تصویر شادورد
هاله، دایرۀ روشن که گاهی گرداگرد قرص ماه ظاهر می شود، شاهورد، شایورد، سابود، خرمن ماه،
فرش، تخت پادشاهی، برای مثال جهان دار بر شادوردی بزرگ / نشسته همه پیکرش میش و گرگ (فردوسی - ۸/۳۳۰)
در موسیقی آهنگی از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی عمید
درختچه ای است درنواحی حارّه از جمله اطراف بندرعباس و چاه بهار و تیس و سه گونۀ از آن در بلوچستان است، و آن را پوتوروغ نیز نامند. (گااوبا)
لغت نامه دهخدا
(تِ رُ)
قلعۀ باتکرو، قلعۀ استواری بر شط جیحون. (معجم البلدان). محمود بن ابی توبه بدانجا زندان شد. (لباب الالباب عوفی چ لیدن ج 1 ص 75). و رجوع به ص 77 همان کتاب شود
لغت نامه دهخدا
(اُ رَ / رِ)
گیاه خارداری تلخ که شتر برغبت خورد. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(تُ)
استفان. یکی از سلاطین لهستان و بیک خانوادۀ اصیل مجاری منسوب است. وی بسال 1532 میلادی تولد یافته و در سال 1571 امیر ترانسلوانیا یعنی ارول گردید و در سنۀ 1575 تحت حمایت سلطان مراد ثالث پادشاه لهستان شد و بر اتریش و روسیه ظفر یافت و برخی اراضی را بچنگ آورد و قوانینی وضع کرد. نظامات و اصلاحاتی به موقع اجرا گذارد و در شهر وینه دانشگاهی تأسیس کرد و بسال 1586 درگذشت. (قاموس الاعلام ترکی ج 2) ، در صفحات لاریجان و مازندران، اجاره دادن مرتع بحشم داران، در تداول طهران و بعض شهرها، رشوه دادن: ما باج نمیدهیم. ما باج بشغال نمیدهیم
لغت نامه دهخدا
عصبه هائی از کشاورزان که در قرن سیزدهم و چهاردهم میلادی برسنیورها (ارباب) در بعض نواحی اروپا طغیان کردند
لغت نامه دهخدا
(رَ / رِ)
چدار و ریسمانی که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (آنندراج) (انجمن آرا). چدار و بخاوی باشد از آهن و ریسمان که بر دست و پای اسب و استر گذارند. (برهان). شکل و بخاو که بر دست و پای اسب گذارند. چدار و بندی که بر دست و پای چارپا گذارند، در گناباد مردم گیج و بیهوش را گویند، جوزماثل است وآن نزد بعضی حب کاکنج و نزد بعضی خرزهره است. (آنندراج) (انجمن آرا). نباتی است که ثمر آن زهر باشد و هندی دهتوره گویند. (غیاث اللغات). تاتوره (تاتوله) یا جوز الماثل یا استراموان گیاهی است از خانوادۀ سلانه (بادنجانیان) که در کنار جاده ها و مزارع روئیده و بلندی آن به یک الی یک متر و نیم می رسد، برگهای آن بیضی شکل و متضرس و بطول 15- 18 سانتی متر است، برگهای تازۀ تاتوره بوی زننده و نامطبوعی دارد. از این گیاه تنها برگ آن در طب بکار برده می شود و بهترین موقع برای چیدن آن هنگام گل کردن گیاه است. در هر صد گرم از برگهای خشک این نبات تقریباً سی تا سی و هفت سانتی گرم آلکالوئید وجود دارد. گلهای تاتوره سفید رنگ و شیپوری شکل است و هنگام گل کردن آن از اوایل تابستان تا اواخر این فصل است میوۀ آن در محفظۀ خارداری بدرشتی گردو جا دارد و بهمین جهت تاتوره را (در زبانهای اروپایی) سیب خاردار می نامند. عوامل مؤثر برگهای این گیاه هیوسیامین واسکو پولامین است (کدکس 1937) این گیاه در طب قدیم زیاد بکار می رفته و پزشکان قدیمی ایران تقریباً از تمام خواص دارویی حتی از آثار نیکوی آن روی لرزه اطلاع داشته اند. مخزن الادویه در افعال و خواص این دارو چنین می نویسد: مخدر قوی و مسکر، حتی پوست، ثمر و شحم جوف و گل آن مسکن صداع صفراوی و دموی مزمنه و حرارت ملتهبۀ مفرط و بغایت منوم و رادع اورام حاره و ضماد جرم آن و یا تدهین به روغن دانۀ آن جهت بواسیر و اوجاع حاره قطع عرق و منع قشعریره می کند... (کتاب درمانشاسی ج اول). از گیاهان دو لپه، تیره بادنجانیان کپسولهای آن دارای خار بسیار و به چهار شکاف باز می شود ماده سمی آن بنام داتورین یکی از مواد مخدر قوی است. (از گیاه شناسی گل گلاب ص 240). تاتوله. تلانور.
- امثال:
تاتوره بهوا پاشیده اند. تاتوره یا تاتوله و یاداتوره همان جوز ماثل و جوز مقاتل است و مراد مثل این که چرا مردمان دیدنی ها را نمی بینند و یا دانستنی ها را درک نمی کنند نظیر:
چشم باز و گوش بازو این ذکا
خیره ام در چشم بندی خدا.
مولوی (امثال و حکم دهخدا)
لغت نامه دهخدا
معبد ساتورن در ایتالیا قرار داشت و بنای آن رابه تالوس هوستیلیوس فاتح کشور سابن و آلبن نسبت میدادند، این معبد که مرکزخزائن روم بود بسال 225 قبل از میلاد در پایان یکی از جنگها بنام ساتورن رب النوع زمان اهدا گردید و یک بار دیگر بسال 44 قبل از میلاد در دورۀ فرمانروائی اگوست (اغسطوس) تعمیر و تکمیل گردید
لغت نامه دهخدا
در اساطیر قدیم یکی از ارباب انواع است که در نزد یونانیان و ایتالیائیهای قدیم خداوند زمان و مظهر آن ستارۀ زحل بوده است، و چنین می نماید که وی در ابتدا رب النوع خلاقی بوده وبعد با نیروی خلاقۀ اپس متحد شده است، ساتورن یونانی که آن را کرونوس نیز نامند فرزند اورانوس (آسمان) وژآ (زمین) و همسر رآ یا سیبل بوده و فرزندانی به اسامی: هستیا، دمتر، هرا، آدس، پوزیدون و زئوس (زاوش) داشته است، ساتورن ایتالیائی فرزند کوئلوس، و تلوس و همسر اپس و پدر پیکوس بوده است، کرونوس موجودی سرشته از جبن و بددلی بود، از این روی پدرش را از سلطنت خلع کرد و فرزندان خود را کشت یا بزندان افکند از بیم آنکه مبادا آنان او را بچنین سرنوشتی دچار سازند، ولی یکی از پسرانش بنام زئوس به حیلۀ سیبل از بند گریخت وساتورن را که بایتالیا پناه برده و بر خطۀ لاسیوم حکومت یافته بود از سلطنت خلع کرد، ساتورن در روم بعدالت سلطنت میکرد و کشاورزی را به رومیان آموخت، روزگار او برای مردم آن سرزمین توأم با آزادی و آبادی و دادگری بود، اصولاً مفهوم ساتورن در یونان و روم اختلاف اساسی دارد، ساتورن یونانی مظهر زمان و ساتورن رومی مظهر کشاورزی است، در یونان یکی از ماههای سال خاص این رب النوع بود که در تقویمهای قدیم آن را ماه کرونیوس می نوشتند، پرستش ساتورن بعدها در روم عمومیت یافت و چندین شهر بدان نام نامیده شد، پیشینیان ساتورن را بصورت پیرمردی با ریشهای سپید مجسم میکردند که پشتش زیر بار زمان خم گشته بود، یک مجسمۀ برنزی با این قیافه در موزۀ لوور وجود دارد، هنرمندان جدیدساتورن را برای تجسیم و تصویر زمان بکار میدارند
لغت نامه دهخدا
سکموند، پسر کریستوف باتوری پادشاه ارول بود و هنگام ولایت عهدی جانشین پدر خود شد، مردی دلیر و جسور بود اما تلون مزاج داشت، گاه با دولت عثمانی و گاه با دولت اتریش اتفاق میکرد و سه بار استعفا کرد و از نو بولایت عهدی عودت کرد، سرانجام در سال 1602م، کشور خویش را به امپراطور رودلف تسلیم کرد و پس از سالی در پراگ درگذشت، (قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
دهی از دهستان کولیوند بخش سلسلۀ شهرستان خرم آباد واقع در 35 هزارگزی باختر الشتر و 19 هزارگزی باختر راه شوسۀ خرم آباد به کرمانشاه، جلگه ای و سردسیرو مالاریاخیز است، جمعیت آن 120نفر مذهب سکنۀ آن تشیع و زبان آنان لکی و فارسی است، آب آن از رود خانه خیاره، محصول آن غلات و تریاک و شغل اهالی آن زراعت وگله داری است، راه ده مالرو است و ساکنین آن از طایفۀ کولیوند میباشند، (فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا
(تُ رُ نُ)
مرکز کمون اندر-ا- لوار، از آروندیسمان تور، واقع در ساحل رود خانه کوچک برن که به یکی از شعب رود لوار میریزد، دارای 4500 تن جمعیت است، ساکنان آن را به زبان فرانسوی رنودن خوانند. چرمسازی و کفش سازی آن مشهور است
لغت نامه دهخدا
(تُ رُ نُ)
فرانسوا لوئی روسله دو...، دریابان و مارشال دوفرانس (1637- 1716 میلادی). در نبرد با بربرهای جزیره کرس و هلندیان و انگلیسها آوازه یافت
لغت نامه دهخدا
(تِلِ رُ)
مرکز آروندیسمان وین واقع در ساحل رودخانه وین دارای 25600 نفر جمعیت. کارخانجات اسلحه سازی، کنسروسازی و تقطیر و الکل سازی آن معروف است
لغت نامه دهخدا
تصویری از شایورد
تصویر شایورد
خرمن ماه هاله، پرده ایست از موسیقی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اشتوره
تصویر اشتوره
گیاه خاردار تلخی که شتر آنرا برغبت خورد خار شتری
فرهنگ لغت هوشیار
درختچه ای از تیره پنیرکان جزو خانواده زیز فونیان برگهایش متناوب و گلهایش در انتهای شاخه های فرعی قرار گرفته و گل آذینش چتری ساده است میوه اش سته است. در حدود 50 گونه از این گیاه شناخته شده ک در نواحی گرم آفریقا و آسیا میرویندپوتوروغ. توضیح این گیاه در جنوب ایران (اطراف بندر عباس و چاه بهار بحالت وحشی وجود دارد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از فاتوره
تصویر فاتوره
لاتینی تازی گشته از فاکتور سیاهه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شاهورد
تصویر شاهورد
خرمن ماه هاله
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
سرگشته، حیران، سرگردان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شابورن
تصویر شابورن
فولاد معدنی پولاد کانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از کاتوره
تصویر کاتوره
((رِ))
سرگشته، سرگردان، شیفته سار
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شاهورد
تصویر شاهورد
((وَ))
خرمن ماه، هاله
فرهنگ فارسی معین
تصویری از شادورد
تصویر شادورد
((دْ وَ رْ))
گستردنی، فرش، هاله، خرمن ماه، تخت پادشاهی، پرده ای از موسیقی قدیم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تاتوره
تصویر تاتوره
((رِ))
زنجیر یا ریسمانی که بر پای اسب و استر بندند
فرهنگ فارسی معین
گیاهی از تیره بادنجان با برگ های درشت و بدبو و گل های شیپوری قرمز یا سفید
فرهنگ فارسی معین