جدول جو
جدول جو

معنی سیوتیم - جستجوی لغت در جدول جو

سیوتیم
سیاه دانه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیوتیش
تصویر نیوتیش
(پسرانه)
نیوتش، با کسی یکی شدن، همراهی، مجامعت، (هر سه حرف اول ساکن هستند، بر وزن دیو)
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سیویل
تصویر سیویل
غیر نظامی، شخصی مثلاً لباس سیویل
فرهنگ فارسی عمید
دستگاهی مخصوص اعدام در فرانسه به شکل چهارچوب که با رها کردن تیغۀ سنگین و برنده در جهت عمودی، سر محکوم را قطع می کرد، دستگاهی که کاغذ، ورق آهن و مانند آن ها را به همین شکل برش می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سوتام
تصویر سوتام
کم، اندک، برای مثال آنچه کرده ست و آنچه خواهد کرد / سختم اندک نماید و سوتام (فرخی - ۲۲۹)، کوچک، ناقص
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیاتیک
تصویر سیاتیک
بزرگ ترین عصب بدن که مربوط به اندام تحتانی است، در پزشکی درد شدید و تیرکشنده در کمر، لگن و زانو که به دلیل فشار به عصب سیاتیک بروز می کند، عرق النسا
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سانتیم
تصویر سانتیم
یک صدم فرانک
فرهنگ فارسی عمید
(گیُ)
دکتر ژزف گیوتین، نام پزشکی است فرانسوی که در دانشگاه پاریس اشتغال به تدریس داشت. وی در سال 1738 میلادی در شهر سنت به دنیا آمد و در سال 1814 میلادی درگذشت. گیوتین نخستین کسی بود که در سال 1789 میلادی در مجلس مؤسسان فرانسه پیشنهاد کرد که به جای اعدام متهمان به وسیلۀ شکنجه و زجر دادن، سر ایشان باماشین مخصوصی از بدن قطع گردد. مجلس مؤسسان فرانسه با پیشنهاد وی موافقت کرد و دستگاه گیوتین را از ایتالیا وارد نمودند و پس از تکمیل آن به مورد اجرا گذاردند. (از دائره المعارف بریتانیکا و لاروس بزرگ)
لغت نامه دهخدا
(گیُ)
دستگاهی است چهارچوب مانند که بر بدنۀ داخلی دوچوبۀ عمودی آن تیغه ای بران داخل کشو و یا بر روی ریل آهنی حرکت کند و بر پشت تیغۀ مذکور شی ٔ سنگینی نصب شده است که چون تیغه را از فراز آن رها کند بر اثر سنگینی بسیار بسرعت و فشار فرود آید و گردن متهم را که در قسمت تحتانی دستگاه قرار داده اند، قطع کند. تیغۀ مذکور در آغاز چون تیغۀ تبر و غیره مستطیل شکل بودو سپس برای بهتر قطع کردن گردن متهم مثلث شکل ساخته شد. و قبل از آنکه به صورت کنونی خود درآید به صورت خشن تر و سطبرتری در اسکاتلند و انگلیس و اسپانیا و بسیاری از کشورهای دیگر موجود بوده است و نمونه هایی از آن در موزۀ شهر ادین بورگ دیده میشود و نام آن میدن بوده است. در ایتالیا در قرن 13م. به نام مانائیا خوانده میشد. این دستگاه پس از آنکه در سال 1632م. به کار رفت تا یکصد سال بعد بدون مصرف ماند. بعدها در فرانسه دکتر گیوتین در1789 میلادی به مجلس مؤسسان آن کشور پیشنهاد کرد که ازآن استفاده شود. و برای نخستین بار در 20 ماه مارس سال 1792م. مجلس، با به کار بردن آن موافقت کرد و در25 آوریل همان سال به مرحلۀ عمل درآمد و از این تاریخ به بعد آن دستگاه به نام پیشنهادکننده آن به دستگاه گیوتین معروف گردید. (از دائره المعارف بریتانیکا و لاروس بزرگ). رجوع به گیوتین (دکتر ژوزف) شود
لغت نامه دهخدا
مربوط به تهیگاه، معمولاً نام سیاتیک بعصب نسائی بزرگ (عصب سیاتیک بزرگ) اطلاق میشود، این عصب از رأس مثلث شبکۀ خاصره تولید و در حقیقت دنبالۀ این رأس است، عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسایی در زیر عضلۀ هرمی لگن خارج میشود، عرض این عصب در ابتدا حتی به 1/5 سانتی متر نیز میرسد، ابتدا در سرین بطور مایل و بعد در ناحیۀ خلفی ران تا حفرۀ رکبی قائماً پائین می آید و از آنجا ببعد بدو شاخه انتهایی تقسیم میشود، عصب مذکور در سرین بوسیلۀ عضلۀ سرینی بزرگ پوشیده میشود و در ناودانی که بین استخوان و رگ برآمدگی بزرگ استخوان رانی است، پائین می آید و یکی ازنقاط دردناک این عصب در همین محل است، عرق النساء بزرگ، عرق النساء عصبی بزرگ، (فرهنگ فارسی معین)، درد مربوط بعصب سیاتیک را نیز بنام سیاتیک خوانده و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس میشود خصوصاً در ناحیۀ سرینی، وجع عرق النساء، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
ماده ای است که از برگهای شوکران بدست می آید، (گیاه شناسی گل گلاب ص 108)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
جمع واژۀ مؤتم. (منتهی الارب، مادۀ ی ت م) (یادداشت مؤلف) (ناظم الاطباء). رجوع به مؤتم شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از گیوتین
تصویر گیوتین
آلتی جهت بریدن سر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیستیت
تصویر سیستیت
التهاب مثانه
فرهنگ لغت هوشیار
عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسایی در زیر عضله هرمی لگن خارج میشود، عرض این عصب در ابتدا حتی به 5/1 سانتیمتر نیز میرسد فرانسوی سرینیک مربوط به تهیگاه، معمولا نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ (عصب سیاتیک بزرگ) اطلاق میشود. این عصب از راس مثلث شبکه خاجی تولید و در حقیقت دنباله این راس است. عصب مزبور درشت ترین عصب بدن است و از بریدگی بزرگ نسائی در زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود. عرض این عصب در ابتدا حتی به 5، 1 سانتیمتر نیز میرسد. ابتدا در سرین به طور مایل و بعد در ناحیه خلفی ران تا حفره رکبی قائما پایین میاید. و از آن جا به بعد به دو شاخه انتهایی تقسیم میشود. عصب مذکور در سرین به وسیله عضطه سرینی بزرگ پوشیده میشود و در ناودانی که بین استخوان و رگ و برآمدگی بزرگ استخوان رانی است پایین میاید و یکی از نقاط دردناک این عصب دو همین محل است عرق النسا بزرگ عرق النسا عصب نسائی بزرگ، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس میشود خصوصا در ناحیه سرینی وجع عرق النسا. یا سیاتیک بزرگ. سیاتیک. یا سیاتیک کوچک. عصبی است که جدا میگردد و از زیر عضله هرمی از لگن خارج میشود و محل خروج آن در عقب کنار داخلی عصب نسائی بزرگ است و در ناحیه سرینی به دو شاخه عضلانی و جلدی تقسیم میگردد نسائی کوچک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سانتیم
تصویر سانتیم
یک صدم فرانک
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ژیوتین
تصویر ژیوتین
فرانسوی ژیوی اشکوب زبرین دونی میانی زبانزد زمین شناسی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیستم
تصویر سیستم
ترتیب، قاعده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیوکی
تصویر سیوکی
زمختی عفوصت طعم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیویل
تصویر سیویل
شهری، غیر رسمی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سوتام
تصویر سوتام
کم اندک قلیل، ناقص
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تیتیم
تصویر تیتیم
یتیم گردانیدن
فرهنگ لغت هوشیار
((لَ))
آلتی برای قطع کردن سر مجرمان که در سال 1792 میلادی در فرانسه به کار افتاد
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاتیک
تصویر سیاتیک
مربوط به تهیگاه، نام سیاتیک به عصب نسائی بزرگ اطلاق می شود، درد مربوط به عصب سیاتیک را نیز به نام سیاتیک خوانند و آن عبارت از درد شدیدی است که در سرتاسر این عصب حس می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیستم
تصویر سیستم
سامانه
فرهنگ واژه فارسی سره
جدایی، متارکه طلاق
فرهنگ گویش مازندرانی
ابر سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تره ای شبیه سیر
فرهنگ گویش مازندرانی
دندان سیاه، اسب بد یمن
فرهنگ گویش مازندرانی
موم سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
تیره ی هم رنگ با گل
فرهنگ گویش مازندرانی
کسی که رنگ چهره اش مایل به سیاهی است
فرهنگ گویش مازندرانی
موم سیاه
فرهنگ گویش مازندرانی
بی دانه، بدون تخم میوه ی بدون هسته
فرهنگ گویش مازندرانی
گل سیاه، این واژه گاه در مقام توهین و نفرین به افراد سیه
فرهنگ گویش مازندرانی