جدول جو
جدول جو

معنی سیهک - جستجوی لغت در جدول جو

سیهک
سیاهک، نوعی آفت قارچی غلات که بیشتر در گندم و جو بروز می کند و خوشه و دانه را به گردی سیاه رنگ تبدیل می کند، قره جه
تصویری از سیهک
تصویر سیهک
فرهنگ فارسی عمید
سیهک
(سَ هََ)
خاک که آنرا باد برداشته باشد. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (آنندراج) (ناظم الاطباء) ، باد سخت. (آنندراج) : ریح سیهک، باد تند و سخت. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
سیهک
خاک که باد آنرا در هوا پراکنده کرده باشد گرد خاک، باد سخت از سیهوج پارسی دانه کوچک سیاهی که میان گندم و عدس روید
فرهنگ لغت هوشیار
سیهک
((یَ هَ))
دانه کوچک سیاهی که میان گندم و عدس روید
تصویری از سیهک
تصویر سیهک
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سیمک
تصویر سیمک
(پسرانه)
از نامهای باستانی، سفید و درخشان
فرهنگ نامهای ایرانی
تصویری از سینک
تصویر سینک
سینک (Sync) مخفف `Synchronize` به معنای همگام سازی است. این اصطلاح به فرآیند تطبیق و همگام سازی صدا و تصویر اشاره دارد. در ادامه توضیح مختصری درباره مفاهیم مختلف سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی آورده شده است:
1. سینک صدا و تصویر
این نوع سینک به همگام سازی صدا با تصویر اشاره دارد. در هنگام فیلمبرداری، صدا و تصویر به طور جداگانه ضبط می شوند. در مرحله پس تولید، باید این دو را به درستی همگام سازی کرد تا مطابقت دقیق داشته باشند. استفاده از کلاکت (Clapperboard) در شروع هر برداشت به این منظور کمک می کند، زیرا صدای ضربه و تصویر برخورد کلاکت به وضوح مشخص است و به عنوان نقطه مرجع برای همگام سازی استفاده می شود.
2. سینک لب ها (Lip Sync)
این نوع سینک به تطبیق حرکت لب های بازیگر با دیالوگ های ضبط شده اشاره دارد. در دوبلاژ یا اضافه کردن صدا به صحنه های از پیش ضبط شده، این نوع سینک بسیار مهم است تا دیالوگ ها به صورت طبیعی و همگام با حرکت لب ها به نظر برسند.
3. موسیقی متن (Score Sync)
در این حالت، موسیقی متن باید با صحنه های فیلم همگام سازی شود تا تأثیر احساسی مطلوب را بر بیننده بگذارد. این شامل تطبیق تغییرات موسیقی با تغییرات درامایی و وقایع صحنه ها می شود.
4. سینک جلوه های صوتی (Sound Effects Sync)
جلوه های صوتی باید با اتفاقات تصویری هماهنگ باشند. برای مثال، صدای شکستن یک شیشه باید دقیقاً در همان لحظه ای که شیشه در تصویر می شکند، شنیده شود.
5. سینک دیالوگ های دوبله
در فیلم ها یا سریال های دوبله شده، صدای بازیگران دوبلاژ باید به گونه ای با حرکت لب های بازیگران اصلی هماهنگ شود که طبیعی به نظر برسد و دیالوگ ها با تأخیر یا جلوتر از حرکت لب ها نباشد.
اهمیت سینک در تولیدات سینمایی و تلویزیونی
هماهنگی دقیق صدا و تصویر برای ایجاد تجربه ای فراگیر و باورپذیر برای بینندگان بسیار حیاتی است. عدم هماهنگی ممکن است باعث ایجاد تجربه ناخوشایند برای بیننده شود و از کیفیت کلی اثر بکاهد.
ابزارها و تکنیک ها
- کلاکت (Clapperboard) : یکی از ابزارهای اصلی برای همگام سازی صدا و تصویر در هنگام فیلمبرداری است.
- نرم افزارهای ویرایش : نرم افزارهای ویرایش حرفه ای مانند Adobe Premiere Pro، Final Cut Pro و Avid Media Composer ابزارهای قدرتمندی برای همگام سازی دقیق صدا و تصویر فراهم می کنند.
- تکنیک های دوبلاژ و ADR (Automated Dialogue Replacement) : این تکنیک ها به همگام سازی دیالوگ های ضبط شده در استودیو با صحنه های فیلم کمک می کنند.
جمع بندی
سینک در صنعت سینما و تلویزیون نقش بسیار مهمی در ایجاد تجربه ای یکپارچه و واقعی برای مخاطب دارد. با استفاده از ابزارها و تکنیک های مناسب، تولیدکنندگان می توانند اطمینان حاصل کنند که صدا و تصویر به درستی همگام شده اند و تأثیر مطلوبی بر بینندگان خواهند داشت.
فرهنگ اصطلاحات سینمایی
تصویری از سیاهک
تصویر سیاهک
نوعی آفت قارچی غلات که بیشتر در گندم و جو بروز می کند و خوشه و دانه را به گردی سیاه رنگ تبدیل می کند، سیهک، قره جه
سیاه رو، سیاه چهره
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیخک
تصویر سیخک
سیخ کوچک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیمک
تصویر سیمک
قلاب یا چوب سرکج که با آن تارهای ابریشم را تاب می دهند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیرک
تصویر سیرک
گیاهی علفی شبیه خاکشیر از تیرۀ چلیپاییان که هرگاه برگ آن را در دست نرم کنند بوی سیر می دهد
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیلک
تصویر سیلک
ابریشم، تاری بسیار نازک و محکم که از باز کردن پیلۀ کرم ابریشم تهیه می شود و در صنایع نساجی و تهیۀ تار بعضی از سازهای موسیقی به کار می رود، بریشم، حریر، بهرامه، قزّ، کناغ، دمسق، کج، پناغ، دمسه
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیکک
تصویر سیکک
سیسرو، کرمی که در انبار گندم پیدا می شود و گندم را ضایع می کند، سیسرک
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سیرک
تصویر سیرک
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی، بندبازی و سوارکاری به خصوص بازی کردن با حیوانات نمایش داده می شود
فرهنگ فارسی عمید
(سَ هََ)
باد سخت و تند. (منتهی الارب) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا
(هََ / هَِ)
کنایه از زن بدکاره، قحبه و فاحشه. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(یَ)
سیاه بودن:
صحبت ابلهان چو دیگ تهی است
از درون خالی از برون سیهی است.
سنایی.
به اندکی سیهی بر سرم سپاس نهند
بشرط آنکه دگر درد سر نیارم پیش.
انوری
لغت نامه دهخدا
(اَ هََ)
کلمه اغراء و تحریض است به معنی ویحک. (منتهی الارب) (از آنندراج) (از یادداشت بخط مؤلف) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
دهی است جزء دهستان حومه شهرستان ساوه. دارای 157 تن سکنه. آب آن از رود خانه خرقان. محصول آنجا غلات. شغل اهالی زراعت و گله داری است. و محل قشلاق چند خانواری از ایل شاهسون بغدادی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
(مَ)
قلاب مانندی که بدان تارهای پنبه ای یا ابریشمی را تاب دهند. (ناظم الاطباء). نام یکی از افزار علاقه بندان و آن چوب سرکجی است که کلافۀ ریسمان و ابریشم بر آن پیچند. (آنندراج) :
باشد ز خط کلافۀ ابریشمی ترا
کز نازکیش شعشعۀ ماه سیمک است.
محسن تأثیر (از آنندراج).
از گل آن کفش نعل ماه نو در آتش است
ماه بر ابریشم آن زلف سیمک میزند.
محسن تأثیر (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(کَ)
سیسک است که کرم گندم و جو ضایعکن و شنگ باشد، زردی غله زار. (برهان) (آنندراج). رجوع به سیسک، سوکل، سوگل و سوکک شود
لغت نامه دهخدا
(سَ)
باد سخت. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (منتهی الارب) (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
به معنی سیسرو باشد که کرم گندم خراب کن است، (برهان) (از آنندراج)، رجوع به سیسرو، سوس و سیسرک شود، نام غله ای است که آنرا مشتک نیز گویند، (برهان) (فرهنگ رشیدی)
لغت نامه دهخدا
سیاه کوچک، قارچی است انگلی که نوعی از آن از تیره اوستیلاژیتاسه و نوع دیگرش از تیره تیلتیاسه است و هر دو نوع از رده پروتوبازیدیومیستها میباشند. نوع اول که به نام اوستیلاگو نامیده میشود گونه های مختلفش سیاهک گردی گندم و جو و یولاف و ذرت و غلاف دیگر را فراهم میکند و نوع دوم که به نام تیلتا نامیده میشود سیاهک سنگی غلات را به وجود می آورد. در سیاهک گردی دانه های گندم و غلات دیگر تبدیل به گرد سیاه رنگی که همان هاگهای قارچ است می شود و به وسیله باد به اطراف پراکنده میگردد. در سیاهک سنگی دانه غلات پوستش سالم است ولی داخل آن پر از گرد سیاه رنگ می باشد اراقو، لیخنیس
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیهه
تصویر سیهه
فاحشه، زن بدکار
فرهنگ لغت هوشیار
آلتی است در اتومبیل تقریبا به شکل سیب که در فاصله اتصال سگدست و میل فرمان قرار دارد
فرهنگ لغت هوشیار
سیخ کوچک، چهار قطعه گوشت که در سیخ کباب کنند، سیخ کوچکی که در دنباله هواپیماست
فرهنگ لغت هوشیار
محل مخصوصی که در آنجا کارهای ورزشی و بازی کردن با حیوانات نمایش داده میشود فرانسوی تاژگاه علف سیر. نمایشهای پهلوانی و بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور است که جمعی در روی صحنه ای (معمولا مدور) انجام دهند
فرهنگ لغت هوشیار
حریر، ابریشم حریر ابریشم. توضیح احتراز از این کلمه بیگانه اولی است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساهک
تصویر ساهک
دردچشم خارش چشم
فرهنگ لغت هوشیار
نوعی نمایش که معمولاً در یک چادر بسیار بزرگ اجراء شود و در آن بازی با حیوانات و کارهای عجیب و اعمال خنده آور روی صحنه انجام دهند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیاهک
تصویر سیاهک
((هَ))
سیاه کوچک، قارچی است انگلی که نوعی از آن از تیره اوستیلاژیناسه و نوع دیگرش از تیره تیلتیاسه است، اراقوا، لیخنیس
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سینک
تصویر سینک
لگن ظرف شویی، ظرف شویی (واژه فرهنگستان)
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیلک
تصویر سیلک
حریر، ابریشم
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سیخک
تصویر سیخک
اپرون
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سیمک
تصویر سیمک
آلومینیوم
فرهنگ واژه فارسی سره