شهری است از ناحیت پارس بر کران دریا با نعمت بسیار و هوای درست و همه جامه های سینیزی از آنجا برند وبشهر میان سینیز و ارکان واقع است، (از حدود العالم)، رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی ص 14، 149، 150، نزهه القلوب ص 224، 131، تاریخ سیستان ص 228 و مجمل التواریخ و القصص ص 379 شود
شهری است از ناحیت پارس بر کران دریا با نعمت بسیار و هوای درست و همه جامه های سینیزی از آنجا برند وبُشهَر میان سینیز و ارکان واقع است، (از حدود العالم)، رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی ص 14، 149، 150، نزهه القلوب ص 224، 131، تاریخ سیستان ص 228 و مجمل التواریخ و القصص ص 379 شود
به معنی شونیز است که سیاه دانه باشد و آن تخمی است که به روی خمیر نان پاشند و به عربی حبهالسوداء خوانند، (برهان)، سیاهدانه، (ناظم الاطباء)، شونیز است، (اختیارات بدیعی)، به گفتۀ دینوری فارسی است، شهنیز، شونوز، سیاه تخمه، حبهالسوداء، سیاه دانه، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شونیز و دیگر مترادفات شود
به معنی شونیز است که سیاه دانه باشد و آن تخمی است که به روی خمیر نان پاشند و به عربی حبهالسوداء خوانند، (برهان)، سیاهدانه، (ناظم الاطباء)، شونیز است، (اختیارات بدیعی)، به گفتۀ دینوری فارسی است، شهنیز، شونوز، سیاه تخمه، حبهالسوداء، سیاه دانه، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شونیز و دیگر مترادفات شود
در زبان اوستایی هاونی، نزد ایرانیان قدیم، یکی از اوقات پنجگانه روز بوده و آن وقتی است که در آن شربت مقدس هوم تهیه میشده. مدت آن از برآمدن خورشید تا نیمروز بوده است. (از یشتها، تألیف پورداود ج 1 ص 469)
در زبان اوستایی هاونی، نزد ایرانیان قدیم، یکی از اوقات پنجگانه روز بوده و آن وقتی است که در آن شربت مقدس هوم تهیه میشده. مدت آن از برآمدن خورشید تا نیمروز بوده است. (از یشتها، تألیف پورداود ج 1 ص 469)
خوانی باشد که آن را از طلا و نقره و مس و برنج سازند، (برهان) (از آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، تشت خوان، (فرهنگ اسدی)، مجموعه، پیشیاره، (یادداشت بخط مؤلف) : تو چه پنداریا که من ملخم که بترسم ز بانگ سینی و تشت، خسروی، ، لگن شمع و طبقی که سطح آن مشبک سازند تا فنجانهای قهوه در آن گذاشته به مجلس آرند و سینی زیرقهوه نیز همان است، (آنندراج) : بکف سینی غلامان بناموس ز جام قهوه پر چون چتر طاووس، سعید اشرف (از آنندراج)، روشن دل آنچه از خود کم کردکم نگردد پیه از چراغ ریزد در سینی چراغ است، محسن تأثیر (از آنندراج)، ، ریم آهن، (برهان) (الفاظ الادویه)، نوعی از فلزات و آن به غایت شکننده میباشد، کاشی که بر دیوار عمارتها و حمامها چسبانند، (برهان)
خوانی باشد که آن را از طلا و نقره و مس و برنج سازند، (برهان) (از آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، تشت خوان، (فرهنگ اسدی)، مجموعه، پیشیاره، (یادداشت بخط مؤلف) : تو چه پنداریا که من ملخم که بترسم ز بانگ سینی و تشت، خسروی، ، لگن شمع و طبقی که سطح آن مشبک سازند تا فنجانهای قهوه در آن گذاشته به مجلس آرند و سینی زیرقهوه نیز همان است، (آنندراج) : بکف سینی غلامان بناموس ز جام قهوه پر چون چتر طاووس، سعید اشرف (از آنندراج)، روشن دل آنچه از خود کم کردکم نگردد پیه از چراغ ریزد در سینی چراغ است، محسن تأثیر (از آنندراج)، ، ریم آهن، (برهان) (الفاظ الادویه)، نوعی از فلزات و آن به غایت شکننده میباشد، کاشی که بر دیوار عمارتها و حمامها چسبانند، (برهان)
دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 914 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، کنجد، شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 914 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، کنجد، شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)