جدول جو
جدول جو

معنی سینیز - جستجوی لغت در جدول جو

سینیز
شهری است از ناحیت پارس بر کران دریا با نعمت بسیار و هوای درست و همه جامه های سینیزی از آنجا برند وبشهر میان سینیز و ارکان واقع است، (از حدود العالم)، رجوع به فارسنامۀ ابن البلخی ص 14، 149، 150، نزهه القلوب ص 224، 131، تاریخ سیستان ص 228 و مجمل التواریخ و القصص ص 379 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سنیز
تصویر سنیز
سیاه دانه، گیاهی خودرو با برگ های بنفش و دانه های ریز سیاه که مصرف دارویی و خوراکی دارد، کرنج، سیسارون، شونیز، سیاه تخمه، سنز، غرمج، بوغنج، کبودان
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از سینی
تصویر سینی
ظرف مسطح و دوره دار که از فلز، چوب، پلاستیک و یا دیگر مواد ساخته می شود
فرهنگ فارسی عمید
منسوب به سینیز که دهی است بفارس، رجوع به ص 149 و 150 فارسنامۀ ابن البلخی، منتهی الارب و سینیز شود
لغت نامه دهخدا
جمع واژۀ سینینیه، درختی است، (منتهی الارب) (آنندراج) (از اقرب الموارد)، رجوع به سینینیه شود
لغت نامه دهخدا
به معنی شونیز است که سیاه دانه باشد و آن تخمی است که به روی خمیر نان پاشند و به عربی حبهالسوداء خوانند، (برهان)، سیاهدانه، (ناظم الاطباء)، شونیز است، (اختیارات بدیعی)، به گفتۀ دینوری فارسی است، شهنیز، شونوز، سیاه تخمه، حبهالسوداء، سیاه دانه، (یادداشت مؤلف)، رجوع به شونیز و دیگر مترادفات شود
لغت نامه دهخدا
در زبان اوستایی هاونی، نزد ایرانیان قدیم، یکی از اوقات پنجگانه روز بوده و آن وقتی است که در آن شربت مقدس هوم تهیه میشده. مدت آن از برآمدن خورشید تا نیمروز بوده است. (از یشتها، تألیف پورداود ج 1 ص 469)
لغت نامه دهخدا
خوانی باشد که آن را از طلا و نقره و مس و برنج سازند، (برهان) (از آنندراج) (فرهنگ رشیدی)، تشت خوان، (فرهنگ اسدی)، مجموعه، پیشیاره، (یادداشت بخط مؤلف) :
تو چه پنداریا که من ملخم
که بترسم ز بانگ سینی و تشت،
خسروی،
، لگن شمع و طبقی که سطح آن مشبک سازند تا فنجانهای قهوه در آن گذاشته به مجلس آرند و سینی زیرقهوه نیز همان است، (آنندراج) :
بکف سینی غلامان بناموس
ز جام قهوه پر چون چتر طاووس،
سعید اشرف (از آنندراج)،
روشن دل آنچه از خود کم کردکم نگردد
پیه از چراغ ریزد در سینی چراغ است،
محسن تأثیر (از آنندراج)،
، ریم آهن، (برهان) (الفاظ الادویه)، نوعی از فلزات و آن به غایت شکننده میباشد، کاشی که بر دیوار عمارتها و حمامها چسبانند، (برهان)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان لاین بخش کلات شهرستان دره گز، دارای 914 تن سکنه، آب آن از چشمه، محصول آنجا غلات، کنجد، شغل اهالی زراعت و مالداری است، (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
(سُ)
سیاه دانه و آن تخمی باشد سیاه که بر روی خمیر ریزند. (برهان) (آنندراج). شونیز. (تحفۀ حکیم مؤمن) (فهرست مخزن الادویه). رجوع به شنیز و شونیز شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از سینیک
تصویر سینیک
فرانسوی سگ گرا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینی
تصویر سینی
ظرفی باشد که آنرا از طلا و نقره و مس و برنج سازند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سینی
تصویر سینی
ظرف مسطح و دوره دار که از فلز یا مواد دیگر ساخته می شود
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سانیز
تصویر سانیز
فرمول
فرهنگ واژه فارسی سره